چکیده:
در این «زمانه تنگدستی» که انسان با بهرهگیری از تکنولوژی مدرن، انسانیتش در حد سیطره بر طبیعت تنزل یافته، مارتین هایدگر، هنر را تنها راه رهایی برای خروج از بحران مدرنیته معرفی میکند. هنر _ به معنایی کاملا متفاوت و نامتعارف_ نقش و جایگاه ویژهای در تفکر این فیلسوف آلمانی دارد. هنر در معنایی وجودشناختی عبارت است از انکشاف حقیقت و حقیقت، ظهور و انکشاف وجود است. از نظر هایدگر، هر هنری در ذات خود شعر است و شعر وسعتی به بلندای زبان دارد. زبان نیز در این فلسفه، تفسیری انتولوژیک دارد و محل ظهور وجود و حقیقت است.این مقاله، با تلاشی برای فهم و روایتی ساختاری از رساله «سرآغاز اثر هنری» هایدگر آغاز میگردد و در پایان با پرداختن به ماهیت هنر و زیبایی و بررسی منشأ آن از دیدگاه برخی متفکران مسلمان، بر آن است که نشان دهد افق اندیشه هایدگر در باب هنر برای شرق اسلامی، چندان غریب و دور آشنا نیست.
In this "era of poverty" that people take advantage of modern technology and see the humanity reduced to the degree of mastering the nature، Martin Heidegger، finds Art as the only way to break out of the modernity crisis. Art means a special and unusual concept، playing a exceptional role in the thought of this German philosopher. Art، in the ontological sense، is exploration of truth and truth itself is the reality of development. For Heidegger، the art itself is a piece of poetry in nature and poetry is so high as the language. In this philosophy، language has an ontologic meaning and is the place for interpretation of appearance and truth. This article begins with prsenting a structural interpretation of Heidegger’s “Beginning of an artistic work” and ends with an artistic and aesthetic consideration in the thought of some Muslim thinkers and elucidates that the horizon Heidegger depicts is not unfamiliar to the Islamic East thinkers in terms of Art.
خلاصه ماشینی:
دو پرسش اساسی هایدگر در فلسفه هنر خویش آن است که راز اثر هنری با راز هستی چه نسبتی دارد؟ و سرآغاز و منشأ اثر هنری چیست؟ رساله «سرآغاز منشأ هنری» در پی یافتن پاسخی برای این دو پرسش است.
هایدگر برای دست یافتن به حقیقت هنر، سه تفسیر از شیء را که فلسفه در سنت تفکر غربی بسط داده است، تبیین مینماید: الف) شیء، جوهر و حامل اعراض و اوصاف است (نظریه جوهر و عرض) این نظریه ریشه در تفکر یونان دارد که مطابق آن یک نهاد وجود دارد که حامل خصوصیاتی است.
اثر هنری علاوه بر اینکه یک شیء است، از چیز دیگر حکایت میکند و این ویژگی آن را از شیء محض که تنها خودش است و نماد چیزی نیست جدا میسازد.
در اینجاست که هایدگر به جای تصور اثر هنری برحسب ماده و صورت یا جوهر و عرض، نظریه بدیع خود را در باب هنر بیان میکند.
از این رو منشأ و سرآغاز اثر هنری، از منظر هایدگر، هنرمند نیست، بلکه خود «هنر» است: چنین نیست که در آغاز یک باشنده، یعنی انسان داریم که اشیاء هنری میآفریند، بلکه با رخدادی مواجهیم که میگذارد انسان، انسان باشد.
2. هنر از منظر تفکر اسلامی با رویکرد به اندیشه هایدگر غایت فلسفه هنر هایدگر، نشان دادن نقش هنر در آشکار کردن حقیقت هستی است.
در عرفان اسلامی، این «حقیقت» که منشأ اثر هنری از منظر هایدگر است به خداوند تعبیر میشود.
همچنانکه در این مقاله بارها گفته شد، هنر از منظر هایدگر، انکشاف حقیقت است و در اینجا، هایدگر هنر را آمادگی برای ظهور خدا میداند.