چکیده:
آیاوحی از محیط پیامبر متاثر شده است اسباب نزول به عواملی اشاره دارد که در
پیرامون پیامبر رخ داده و در پی آن حوادث، آیاتی ناظر به آنها نازل شده است. اینگونه
حوادث اتفاقی بوده و میتوانستند به نحو دیگری رخ دهند یا اصلا رخ ندهند؛ بنابراین آیات
ناظر به آنها هم میتوانستند به نحو ذیگری نازل شوند یا اصلا نازل نشوند. پس آیات
ناظر بر اسباب نزول قطعی نبوده و میتوانستند جز این باشند.(نقد:) اولا روایات معتبری
نمیشودکه به اسباب نزول می پردازند بسیار کم هستند" ثانیا دلالت آیات به اسباب نزول محدود نمی شود؛ ثالثا تصادفی دانستن حوادث پیرامون پیامبر با مبنای جهانبینی قرآنی سازگار
نیست و رابعا قرآن همردیف سایر نهادهای اجتماعی نیست. در مبحث آیات مکی و مدنی,
آیات مکی را دارای تندی و کوتاهی و آیات مدنی را برخلاف آنها دانستهاند؛ و نیز آیات
مکی را نسبت به احکام و براهین بیتوجه, و در مقابل آیات مدنی را ناظر به احکام و
براهین معرفی کردهاند.(نقد:) اولا این تفاوتها عمومیت ندارند وهمگی در آیات دسته مقابل
تمایز قائل شویم: یکی اندیشه تاثر قرآن کریم از محیطء و دیگری اندیشه رعایت قران
نسبت به این شرایط است تا در آن تاثیر بگذارد. اندیشه نخست در واقع به معای بشری
بودن قرآن است؛ زیرا قرا را در حد واقعیات زندگی پائین میآورد؛ به نحوی که با سایر
زیرا جایگاه متعالی قرآن مستلزم چنین مراعاتی است؛ چرا که نفس هدف روش رسیان
به آن را تعیین میکند؛ ثالثا قرآن یک کتاب الهی است. برای هدایت نازل شده و درصد
است تا با بهترین روشهای ممکن» انسانیت را برپا دارد؛ و لذا تسلیم اقتضائاتی نمیشود
که محصولات بشری را در زمینههای مختلف معرفت انسانی تحت قرار میدهند.
خلاصه ماشینی:
"مقصود از«وابستهشدن»چیست؟اگر مقصود این است که قرآن کریم از یکسو از برترین مرتبه هستی برای هدایت بشر نازل شده و از سوی دیگر انسانها و بالتبع پیامبر در خلأزندگی نمیکنند بنابراین میزان تأثیرگذاری آن سروش هدایت در صورتی افزایش خواهد یافت که پارهای مقتضیات عصر بعثت را رعایت کند لذا برخی از آیات،متناظر با بعضی از حوادث نازل شدهاند(این موضوع در فصل دوم همین نوشتار آیات مکی و مدنی به تفصیل خواند آمد)در این صورت کبرای 1 قابل پذیرش است؛ و روشن است که این وابستگی سبب محدود شدن آیات مذکور به حوادث مربوط نمیشود و به تعبیر علامه طباطبائی«هرگز مورد نزول آیهای مخصص آن آیه نخواهد بود؛یعنی آیهای که درباره شخصی یا اشخاص معینی نازل شده و در مورد نزول خود منجمد نشده به هر موردی که در صفات و خصوصیات با مورد نزول آیه شریک است سرایت خواهد نمود.
این شبه نیز از دو جهت قابل مناقشه است: جهت یکم؛آیات مکی خالی از ابعاد شرعی و حکمی نیستند بلکه اصول کلی و عصاره احکام دینی را بیان داشتهاند،مانند آیات زیر: {/قل تعالوا أتل ما حرم ربکم علیکم ألا تشرکو به شیئا و بالوالدین إحسانا و لا تقتلو أولادکم من إملاق نحن نرزقکم و إیاهم و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ولا تقتلوا النفس التی حرم الله إلا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون و لا تقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتی یبلغ أشده و أوفو الکیل و المیزان بالقسط لا نکلف نفسا إلا وسعها و إذا قلتم فاعدلوا ولو کان ذا قربی و بعهدالله أوفوا ذلکم وصاکم به لعلکم تذکرون/}[151-152] افزون بر این،در برخی آیات مکی مانند سوره انعام(119-121،138-146)مناقشات زیادی با احکام و دستورات اهل کتاب به چشم میخورد،و همین نشان میدهد که قرآن کریم قبلا[و نه تحت تأثیر محیط مدینه]بر این احکام و دستورات واقف بوده است."