چکیده:
در ایران پیش از انقلاب اسلامی ادبیات کودک و نوجوان ابزاری برای ایدئولوژی های مذهبی و چپ بود تا به این وسیله مفاهیمی منتقل شوند و در جامعه پذیری این نسل نو تغییری رخ دهد. روشنفکران، ادیبان و نویسندگان در داستانی کودکانه تغییراتی را می خواستند و در ناخودآگاه کودک و نوجوان نیز این مطالب را حک می کردند. ایدئولوژی مذهبی با تعاریفی جدید از ارزش های اسلامی، خواستار اسلامی اصیل بود که نه تنها در حوزه فردی بلکه در اجتماع نیز فعال باشد. برای این کار با انتقاد از اجتماع فاسد، حکومتی را ترسیم می کرد که تمامی قوانین اسلامی در آن رعایت می شد. برای درک بهتر کودکان و نوجوانان نیز از این حکومت مطلوب، حکومت حضرت علی( ع) را روایت می کردند تا الگویی باشد برای جامعه اسلامی. زبان ساده و مطالب روان نیز از دیگر خصوصیات این کتاب ها بود. بررسی دقیق تر این مسئله نیازمند نگاهی دقیق به ادبیات کودکان و نوجوانان و به طور اخص ادبیات مذهبی این گروه های سنی است. پس با روشی کیفی از نوع تحلیل تاریخی- اسنادی به این کتاب ها پرداخته می شود
خلاصه ماشینی:
"البته مواردی نیز از رعایت حقوق بیت المال از سوی امیر المؤمنین علی علیه السلام ذکر شده است که شاید نویسنده خواسته باشد که خواننده در هنگام خواندن کتاب و داستانها،مقایسهای کوچک میان اوضاع جامعه و حکومت آرمانی حضرت علی(ع)داشته باشد و خود میان خوب و بد بودن آن قضاوت کند.
هرچند داستانهایی که در این کتاب به منظور انتقاد وا اصلاح اجتماع مطرح شده است بسیار کم میباشد،اما همین تعداد کم نیز به دلیل استقبال بینظیر از این کتاب در سالهای پیش از انقلاب،تأثیر خود را داشتهاند و مهمتر از آن این که این کتاب چون به عنوان فتح بابی در زمینه نگارش چنین داستانهایی میباشد ارزش آن را افزایش میدهد.
البته با توجه به هدفی که نویسنده از تحریر این کتاب بیان میکند،دیده میشود که داستانها بیشتر بر مفاهیم اخلاقی و اصلاح دینی نسل کودک و نوجوان تأکید میکند و مفاهیم سیاسی و انتقادی که در ایدئولوژی انقلابی دینی وجود دارد کمتر به چشم میآید(زمانی،1346:8).
مثلا،صحبت از صبر و استقامت کردن برای بهتر شدن اوضاع زندگی و رسیدن به هدفها همان فاکتوری است که در ایدئولوژی به نام تقویت روحیه صبر و شکیبایی نامیده میشود،وا نقل کردن داستان حضرت یونس(ع)،پیامبری که برای اصلاح جامعه و راهنمایی مردم فرستاده شده بود،اما در راه خدا صبر و استقامت پیشه نکرد و به آب انداخته شد.
به این دلیل که در آن سالها به علت کمرنگ شدن اسلام در اجتماع، بسیاری از مفاهیم اصیل اسلامی معنای خود را از دست داده بودند،حتی دین نیز به حوزه فردی زندگی منتقل شده بود."