چکیده:
انقلاب مشروطه ایران صحنه ای مناسب جهت بررسی حوادث تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران درسالهای 1324 تاکنون می باشد. انطباق موقعیت های مختلف درانقلاب مشروطه باتئوری های جامعه شناسانه در یک روش تحقیق براصول شناخت و تحلیل منطقی پدیده اجتماعی، برای ما شرایط کمک در شناخت علل و آثار و پیامدهای در سطوح مختلف درجامعه را مناسب می سازد. نظریه های انقلاب در پی پاسخ به این پرسش اساسی هستند که انقلاب چرا و چگونه روی می دهد و پیامدهای آن چه می باشد؟ در بین نظریه ی مارکسیست ها ( مارکس ) و نئومارکسیستها ساختارگرایان ( اسکاچ پل ) را انتخاب کرده، نظریه مارکس انقلاب بورژوازی با تاکید بر نابرابری برخواسته از تضاد و تغییر در وجه تولید بخشی از واقعیت تاریخی مربوط به نقش تجارو اصناف را در انقلاب مشروطه تبیین کرد، اما درانطباق با انقلاب مذکور توانایی تطبیق کمی دارد. نظریه اسکاچ پل انقلاب اجتماعی که از نئومارکسیستها می باشد وبر وجود دولت ضعیفی در یک جامعه کشاورزی با موقعیت نامساعد درعرصه بین المللی و فشار جهت اصلاحات ونوسازی برآن دولت ونهایتا عدم موفقیت دولت با شورش و طغیان کشاورزان با هدایت رهبران شهری انقلاب امکان پذیر می شود. میزان انطباق قابل ملاحظه ای را با مشروطه پیدا کردیم.
خلاصه ماشینی:
"b o} {IBنظریههای انقلاب در پی پاسخ به این پرسش اساسی هستند که انقلاب چرا وچگونه روی میدهد و پیامدهای آن چیست؟ در بین نظریه مارکسیستها"مارکس"و نئومارکسیستها ساختارگرایان"اسکاچ پل"را انتخاب کردهایم،نظریه انقلاب بورژوازی مارکس با تاکید برنابرابری برخاسته از تضاد و تغییر در وجه تولید،بخشی از واقعیت تاریخی مربوطبه نقش تجار و اصناف را در انقلاب مشروطه تبیین میکند،ما در انطباق با انقلابمذکور توانایی تطبیق کمی دارد.
(جان فوران،1378:72) تحلیل تطبیقی بین دیدگاه مارکسیستی"انقلاب بورژوازی"با انقلاب مشروطیت ایران(به تصویر صفحه مراجعه شود) نظریه ساختارگرایان و نئومار کسیستی تدا اسکاچ پل و انقلاب مشروطیت ایران: نظریه ساختارگرایانه انقلاب،معتقد به مطالعه تطبیقی انقلابان با شناسائی ساختارجوامع هستند و خاتم تدا اسکاچ پل مطالعات خود را بر چینین تفکری پایهگذاری کرده وبه علاوه پا را فراتر میگذارد و در مکتب مارکسیتی نیز شریک میشود و بعضی از عوامل پویا در انقلابات را از نظریههای مارکسیتی نشات گرفته میداند چنانکه مانندمارکسیستها معتقد است"انقلابها لکوموتیوهای تاریخاند"و همچنین تحلیلهایطبقاتی آنها را در بعضی موارد پذیرفته است.
نهایتا میتوان چنین سنتزی از نظریه اسکاچ پل با انقلاب مشروطیت ایران گرفت که انقلابهای اجتماعی اگربر اساس نظریه ساختگرایانه و نئومارکسیستها باشد،بر وجود دولتی ضعیف در یکجامعه کشاورزی،با موقعیت نامساعد در عرصه بینالمللی و فشار جهت اصلاحات ونوسازی بر آن دولت و نهایتا عدم توفیق در جذب ملت،دولت با شورش و طغیانکشاورزان که توسط رهبران حاشیهای شهری هدایت میشوند،انقلاب امکانپذیرمیشود."