چکیده:
جامعه شناسی در دهه های اخیر دورانی خاص را تجربه کرده است. از یک طرف تاکید بر هدایت مفهومی و روشی و از سوی دیگر فرار از دامن خردگرایی محض که اثرات زیانبار آن در علوم مختلف به ایجاد تفکرات پساتجدد منتج گردیده است. وبر را یکی از بنیاد گذاران اصلی جامعه شناسی می دانند، اما نوشته هایش بسیار گسترده تر از این بوده و بسیاری ازحوزه های تاریخی، نظریه حقوقی، اقتصاد و مطالعه تطبیقی در میان را در بر می گیرد..... اندیشه های وبرهنوز به طور گسترده، هر چند اغلب با تغییرات ، در جامعه شناسی امروز به کار برده می شود،(گیدنز، 1381:246) وینچ قبل از ورود به حوزه جامعه شناسی در فلسفه و معرفت و اندیشه اجتماعی فعالیت داشته است و سپس وارد عرصه جامعه شناسی می شود، و با فرق گذاری بین علم و فلسفه معتقد است که: کار علم بررسی ماهیت علت و معلولی وقایع جزئی و کار فلسفه برای ماهیت واقعیت است. در این نوشتار سعی بر اینست که به نظریات و ایده های روش شناسی دو اندیشمند معاصر بپردازیم، که هر یک در عین آنکه جانب یکسانی را در پیش گرفته اند، ولی با سرعت و با عمق کمابیش متمایزی در عالم معنا و عمل با ماهیت و وجود و یا ذهن و عین، بحث و جستجو و کنکاش کرده اند. این دو نفر عبارتند از ماکس و بر (M.Weber) و پیتروینچ (P.Winch).
خلاصه ماشینی:
"ب)اما در آن سوی این نزاع روشی«ایدهآلیزم موجود در ساحت روششناسی علمبر این بود که موضوع شناخت فقط نسبت به دیدگاه ذهنی فرد و عامل شناخت وجوددارد و به هیچ وجه نمیتوان صورت همهگیر و قانونمند داشته باشد» ),xganimoT071:5891( انی طرز برخورد که پس از جذب و تشبه علوم انسانی به علوم طبیعی و تأثیرپذیری از قانون و علیت و علوم عقلی،تحقق یافته است:گزارههایی چون:«1-پدیدهاجتماعی بعد ذهنی دارد،2-با ارزشها پیوند دارد و بدون فهم آنها فهم پدیده اجتماعیمسیر نیست،3-ادارک در جامعه تفاوتدار{o1o}است وتعمیمپذیری مبتنی بر ادارک قابلتحقق نمیباشد.
»(وبر،1368:50)وبر مدعی بودکه«تفاوت اساسی بین دنیای بشری و جهان طبیعت در این است که در دنیای بشریممکن نیست کسی بتواند به قوانین عام برسد یا تبینی برپایه روابط علت و معلول بهدست آورد که حتی سادهترین عمل انسان را به هیچ معنا بنحو جامع و مانع ورضایتبخش تبیین و تحلیل کند»(هیوز،1368:372).
وینچ قصد دارد این نظر نقصان فهم ازجهت منطقی را مورد تردید قرار دهد:«اگر یک تفسیر پیشنهادی اشتباه باشد،آمار هر قدرهم مدعی باشد برای اثبات اعتبار تفسیرهای جامعهشناختی(بقول وبر)دادگاه قطعی ونهایی استیناف نیست،از آنچه مورد نیاز است تفسیری ابهتر است که تفاوت نوعی داشتهباشد.
به نظر وینچقصه با تاکید بر مفهوم علت به معنای دلیل کافی و وافی برای انجام عمل در علوم اجتماعی به قوت خود باقی است،یعنی علوم اجتماعی بر آن است که به دنبال حوادثیبرود که عقلپسند باشند و عقلپسندی حاصل نمایش این بود که در فلان وضع خاص،فلان کار باید میشد»(راین،1385:139)."