چکیده:
آموزش ابتدایی کشور در دهه های اخیر تحولات جمعیت شناختی قابل توجهی را پشت سر گذاشته است. جمعیت دانش آموزی آن تا اوایل دهه ی 1370 به طور مداوم رشد داشته اما بعد از آن روند کاهشی را پیموده است. به دنبال این تغییرات، تعداد کارکنان و معلمین و تعداد آموزشگاه ها و کلاس های این مقطع نیز تغییر کرده که در شاخص های جمعیت شناختی آموزش ابتدایی در این سال ها نمود یافته است. بسیاری از این شاخص ها از قبیل نسبت دانش آموز به معلم، تراکم دانش آموزی در کلاس و آموزشگاه و هزینه ی سرانه برای هر دانش آموز در دهه ی 1350 رو به بهبود بودند اما در دهه ی 1360 از استانداردهای لازم دور گشتند و مجددا از اوایل دهه ی 1370 روند رو به بهبود خود را آغاز کردند. عوامل بلافصل تاثیرگذار بر این تغییرات شامل تحولات جمعیتی کشور و سطح پوشش تحصیل است. بالا رفتن پوشش ثبت نام تا سال 1365 در مناطق شهری و تا سال 1375 در مناطق روستایی یک عامل بسیار تاثیرگذار بود. در این مدت بیش تر کودکان لازم التعلیم محروم از تحصیل تحت پوشش آموزش پایه قرار گرفتند، به گونه ای که شاخص نسبت جنسی دانش آموزان ابتدایی در اواخر دوره ی مورد بررسی برای کل کشور به زیر 105 کاهش یافت و سطح پوشش تحصیلی تقریبا کامل شد. در بین عوامل جمعیتی، کاهش مرگ و میر کودکان و نوزادان تا دهه ی 1370 یک عامل عمده ی افزایش جمعیت دانش آموزی در مقطع ابتدایی بود. تاثیر روند باروری تا این دهه کم بود ولی بعد از آن به مهم ترین عامل تبدیل شد و کاهش شدید باروری از اواسط دهه ی 1360 منجر به کاهش قابل توجه جمعیت دانش آموزی ابتدایی در دهه ی 1370 گردید. مهاجرت های خارجی در دهه ی 1360 که تعداد قابل توجهی پناهنده ی افغانی و عراقی به کشور وارد شد تاثیراتی بر روندهای جمعیت شناختی آموزش ابتدایی گذاشت. در بعد مهاجرت های داخلی، روند شهری شدن جمعیت دانش آموزان ابتدایی یکی از پیامدهای آن به شمار می رود به طوری که رشد جمعیت دانش آموزی در مناطق شهری تا سال 1375 به رغم کاهش باروری سال های قبل ادامه پیدا کرد. روندهای کاهشی در حوزه ی جمعیت شناختی آموزش ابتدایی تا اواخر دوره ی مورد بحث ادامه یافت ولی با توجه به موضوع گشتاور جمعیتی و افزایش مجدد موالید پیش بینی می شود که در آینده ای نزدیک دوباره شاهد افزایش جمعیت دانش آموزی در این مقطع باشیم. به هر حال، اکنون می توان گفت رشد جمعیت دانش آموزی تقریبا برابر با رشد جمعیت لازم التعلیم شده و عامل پوشش تحصیلی برخلاف گذشته تاثیر چندانی ندارد.
Rotation Primary education of Iran has experienced dramatically demographic dynamics during the last few decades. The number of pupils has increased drastically and continually until early 1990s، but after that somewhat decreased. Along with، the numbers of staffs، teachers، schools and classrooms have changed as well، and these reflected in demographic indices of primary education. Most of these indices، such as pupil to teacher ratio، pupil density in classroom and school and expenditure per pupil improved in 1970s، but it reversed in 1980s and got away from desired standards. These indices improved again in 1990s. Affective proximate factors to this trend included the trend of population growth of the country and dramatic raise in the enrolment rate. Enrolment rate increment was a powerful factor in urban area till mid 1980s and in rural area till mid 1990s. Today، almost all of children 6-10 year old have enrolled in primary education. The sex ratio in primary education decreased continuously and reached below 105 in last period of study. Infant and child mortality increment، between population factors، was an important element of increase in the number of pupils. Fertility began to decline from mid 1980s and this led to intensive decrease of pupil population in 1990s. External migration had its own influence on the number of pupils since there were enormous Afghan and Iraqi refugees during 1980s. With regards to the internal migration، one of its consequences was the urbanism of pupil population in primary education. Decrease in the number of pupils continued up to the present. However، based on population momentum، it is anticipated that the trend will be reversed in upcoming years. Anyway، today it can be said that the growth rate of pupils is nearly equals to the growth rate of 6-10 year old children and henceforth، enrolment rate has not considerably been affected.
خلاصه ماشینی:
در این مدت بیشترکودکان لازم التعلیم محروم از تحصیل تحت پوشش آموزش پایه قرار گرفتند،بهگونهای کهشاخص نسبت جنسی دانشآموزان ابتدایی در اواخر دورهی مورد بررسی برای کل کشوربه زیر 105 کاهش یافت و سطح پوشش تحصیلی تقریبا کامل شد.
در این مدت بیشترکودکان لازم التعلیم محروم از تحصیل تحت پوشش آموزش پایه قرار گرفتند،بهگونهای کهشاخص نسبت جنسی دانشآموزان ابتدایی در اواخر دورهی مورد بررسی برای کل کشوربه زیر 105 کاهش یافت و سطح پوشش تحصیلی تقریبا کامل شد.
افزایش عمدهی دورهی 70-1365 با توجه به روندهای افزایش جمعیتدانشآموزی در همین دوره منطقی به نظر میرسد،با این وجود در دورههای بعد که جمعیتدانشآموزی با رشد منفی مواجه گشت،همچنان بر تعداد کارمندان آموزش ابتدایی افزوده (به تصویر صفحه مراجعه شود) شد.
کاهش دههی 1350 به علت بیشتر بودن رشد کلاسها و مدارس نسبت به رشددانشآموزی بوده است،به ویژه کاهش چشمگیر این شاخص در سال 1360 به واسطهیتوجه ویژهی دولت در سالهای بلافاصله بعد از انقلاب و گسترش ضربتی تعداد مدارسدر مناطق شهری و به خصوص در مناطق روستایی بوده است.
در این دهه میزان پوشش تحصیلی با توجه بهگسترش سریع آموزش ابتدایی به عنوان یکی از اهداف انقلاب و یکی از اصول صریحقانون اساسی به سرعت افزایش یافت که البته بخش زیادی از آن ناشی از زیر پوششقرار گرفتن هرچه بیشتر کودکان لازم التعلیم به ویژه دختران مناطق روستایی بود.
در این دهه میزان پوشش تحصیلی با توجه بهگسترش سریع آموزش ابتدایی به عنوان یکی از اهداف انقلاب و یکی از اصول صریحقانون اساسی به سرعت افزایش یافت که البته بخش زیادی از آن ناشی از زیر پوششقرار گرفتن هرچه بیشتر کودکان لازم التعلیم به ویژه دختران مناطق روستایی بود.