چکیده:
سرزمین های عربی در دورهی انحطاط، زیر سلطهی حاکمان تاتاری و ترک بوده و ویژگی بارز این حکومتها در ستم و بیداد،آزار و اذیت، دسیسه و آشوب خلاصه می شده است. جامعه درچنین اوضاعی، پیوستگی و استواری خود را از دست داده بود و هر لحظه رو به فروپاشی پیش می رفته است. افزون بر این، عصبیت های قومی و رقابت های سیاسی - دینی بار دیگر اوج گرفته بود و نوشتههای ادیبان، رو به سستی نهاده و سروده های شاعران سست و بی مایه شده بود. این ناتوانی ادبی و نابسامانی اجتماعی و اقتصادی، نتیجه ی اوضاع سیاسی- اجتماعی آن روزگار بوده است که مغولان، ترکان و مملوکیان برای سرزمین های عربی بهارمغان آورده بودند. یافته و فرضیهی اساسی این جستار که در چارچوب های نقد جامعه شناختی ادبی نگاشته شده است، چنین است که شعر دوره ی انحطاط، یکی از منابع راستین شناخت اوضاع اجتماعی آن دوره به شمار می آید. در این پژوهش، براساس معیارهای جامعه شناختی ادبی، بهبررسی، تحلیل و بازتاب موضوعهای اجتماعی همچون: رخدادهایاجتماعی، وضعیت طبقات اجتماعی، نقد و شکایت از اوضاع جامعه،گرایش تودههای مردم به ادبیات، فقر و اوضاع نامناسب اقتصادی، اخلاق اجتماعی، مالیاتهای سنگین، حسرت و اندوه بر اوضاعگذشته، بادهنوشی و بادهسرایی، گرایش به زهد و تصوف و توسل به پیامبر(ص) در شعر شاعران برجستهای همچون: بوصیری، الشاب الظریف، بهاءالدین الزهیر، ابن نباته، صفی الدین حلی و ......... پرداخته شده است. محورهای اساسی این پژوهش عبارتند از: الف)پیشگفتاری درباره ی جامعه شناختی ادبی و اوضاع اجتماعی عصر انحطاط. ب)پردازش و تحلیل موضوع های اجتماعی در شعر این دوره بر اساس معیارهای جامعه شناختی ادبی.
خلاصه ماشینی:
فصلنامهی لسان مبین(پژوهش ادب عربی) (علمی – پژوهشی) سال سوم، دورهی جدید، شمارهی ششم، زمستان 1390 درآمدی تحلیلی بر شعر عصر انحطاط در پرتو جامعه شناختی ادبی دکترتورج زینی وند استادیار دانشگاه رازی پروانه ستایش نیا کارشناس ارشد دانشگاه رازی چکیده سرزمین های عربی در دورهی انحطاط، زیر سلطهی حاکمان تاتاری و ترک بوده و ویژگی بارز این حکومتها در ستم و بیداد،آزار و اذیت، دسیسه و آشوب خلاصه می شده است.
در این پژوهش، براساس معیارهای جامعه شناختی ادبی، بهبررسی، تحلیل و بازتاب موضوعهای اجتماعی همچون: رخدادهایاجتماعی، وضعیت طبقات اجتماعی، نقد و شکایت از اوضاع جامعه،گرایش تودههای مردم به ادبیات، فقر و اوضاع نامناسب اقتصادی، اخلاق اجتماعی، مالیاتهای سنگین، حسرت و اندوه بر اوضاعگذشته، بادهنوشی و بادهسرایی، گرایش به زهد و تصوف و توسل به پیامبر(ص) در شعر شاعران برجستهای همچون: بوصیری، الشاب الظریف، بهاءالدین الزهیر، ابن نباته، صفی الدین حلی و .........
«ابنعسکرموصلی» آنچه را که در میان برخی از متصوفه از رقص وآواز، اما با عنوان عبادتو شبزنده داری رایج بوده است، اینگونه نقد نموده و چنین می گوید: متی سمع الناس فی دینهم بــأن الغـنا ســنة تتـبـع وأن یأکل المرء أکل البعیر ویرقص فی الجمع حتی یقع ولوکان طاوی الحشا جائعا لـما دار من طرب و استمـع ( به نقل از:ابن خلکان،1948، ج1: 18) ترجمه: «چه هنگام، مردم در دینشان شنیده اند که آواز و موسیقی، سنتی است که از آن پیروی می شود؟ و اینکه انسان همچون شتر بخورد و در جمع برقصد تا اینکه بر زمین بیفتد؟ هرگاه شکمش گرسنه بود، هرگز به آواز گوش نمی داد و به رقص و طرب درنمی آمد!» 2-7- شکایت از فقر و اوضاع نامناسب اقتصادی ممالیک در زمان خود به شاعران، پاداش فراوان نمی دادند.