چکیده:
هدف پژوهش حاضر، پاسخگویی به این پرسش بود که آیا راهبردهای گوناگون شکرگزاری میتواند عاطفه مثبت، شادکامی و خوشبینی را در ایرانیانی که عاطفه مثبت پایینی دارند، فزونی بخشد؟ روش: در پژوهش شبهتجربی حاضر، با کاربرد طرح پیشآزمون- پس آزمون، ابتدا 636 آزمودنی از دانشگاههای شاهد، ولیعصر (عج) و علم و فرهنگ با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و سپس از میان آنان بر پایه نمره برش عاطفه مثبت پایین، 96 آزمودنی برگزیده شد، که در نهایت بر پایه رضایت به شرکت در پژوهش، 62 آزمودنی باقی مانده بهطور تصادفی در هفت گروه (راهبردهای شاکرانه و خنثی مربوط به سه الگوی امونس، سلیگمن و کلامی- عملی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند و دستورالعملهای جداگانه را در پاکتهای مخصوص به خود دریافت کردند. دادهها با مقیاس عواطف مثبت و منفی (PANAS)، پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ) و آزمون جهتگیری زندگی (LOT) گردآوری شد. پس از افت آزمودنیها، دادههای مربوط به 50 آزمودنی با روشهای آماری کروسکالوالیس و U منویتنی تحلیل شدند. یافتهها: یافتهها نشانگر افزایش عاطفه مثبت در اثر راهبردهای شکرگزاری سلیگمن و کلامی- عملی (02/0=p) و افزایش شادکامی (04/0=p) در اثر هر سه راهبرد شاکرانه امونس، سلیگمن و کلامی- عملی بود. نتیجه گیری: یافتههای پژوهش حاضر بیانگر تاثیر بهکارگیری راهبردهای شکرگزاری بر گسترش عاطفه مثبت و شادکامی است.