چکیده:
ﺳﺎدات ﻋﻠﻮی، در ﺳﺪه ﻫﺎی ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ اﺳﻼﻣﻲ، ﺑﺎ ﻣﻬﺎﺟﺮت و اﺳﺘﻘﺮار در ﺛﻐﻮر اﺳﻼﻣﻲ،ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ دﻫﻨﺪ. ﻣﺎوراء اﻟﻨّﻬﺮ ﻧﻴﺰ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از اﻳﻦ ﺛﻐﻮر و ﻣﺮﻛﺰ ﺗﺠﻤّﻊ ﺳﺎدات در ﺳﺪه ی ﭘﻨﺠﻢ ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی، ﻋﺮﺻﻪ ی ﺣﻀﻮر ﻓﻌّﺎل آﻧﺎن در ﺗﺤﻮّﻻت ﺳﻴﺎﺳﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻮد. ﺑﻪ رﻏﻢ ﻗﻠّﺖ داده ﻫﺎی ﺗﺎرﻳﺨﻲ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ از ﺗﻜﺎﭘﻮﻫﺎی ﺷﺪﻳﺪ ﺳﺎدات ﺑﺮای ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ ﻋﻠﻮی در آن ﻣﻨﻄﻘﻪ دﻳﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد. اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ در ﺻﺪد اﺳﺖ ﺑﺎ روش ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ و از ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﻛﺸﻴﺪن داده ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد،ﺗﺎ ﺣﺪّ اﻣﻜﺎن ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﻜﺎﭘﻮﻫﺎی ﺳﺎدات ﺑﺮای ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺣﻜﻮﻣﺖ در ﻣﺎوراء اﻟﻨّﻬﺮ وﺿﻮح ﺑﻴﺶ ﺗﺮی ﺑﺨﺸﺪ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﻮّل در اوﺿﺎع اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻨﻄﻘﻪ در ﺳﺪه ی ﭘﻨﺠﻢ ﻫﺠﺮی ﻗﻤﺮی،ﻓﺮﺻﺘﻲ ﺑﺮای ﺳﺎدات ﻋﻠﻮی ﭘﻴﺶ آورد ﺗﺎ ﺿﻤﻦ ﺳﺘﻴﺰه ﺑﺎ ﻗﺪرت ﺣﺎﻛﻢ، ﺑﺮای ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻋﻠﻮی دﺳﺖ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺷﻮﻧﺪ و ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻋﻠﻮی را ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻮﻗّﺘﻲ در آن ﻧﺎﺣﻴﻪ ﭘﻲ رﻳﺰی ﻛﻨﻨﺪ.
خلاصه ماشینی:
"بار تولد نیز کهتنها محقق تاریخ ماوراء النهر در سدهی پنجم است،به تقلید از منابع کهن و مورخان متقدم،در لابهلای دیگر روایات و حوادث،اشارتمختصری به سادات علوی داشته،ولی نوع نگاه و تحلیل وی از این قضایا به شدت غیر واقعی و نامطمئن است;چنانکه در شرح ماجرایغلبهی ملکشاه سلجوقی بر سمرقند در 482 ه ق،ضمن نقل روایات مورخان متقدم در باب حضور علویان در میان مدافعان شهر سمرقند،به خطا و بدون ارائهی هیچگونه دلیل و مدرکی،آنها را نمایندی فقهاء میداند(بار تولد،همان،ص 662).
در ادامهی همین روند،آنها،بهرغم مخالفتهای قابل توجهقراخانیان،توانستند در فاصلهی سالهای 465 تا 485 ه ق سلطهی خود را بر هر دو بخشقلمرو قراخانی بگسترند;اما با ابقای هر دو شعبهی خاندان قراخانی،تغییر نمایانی در نظام{o(1)برای آگاهی از حدود ماوراء النهر،نک:حدود العالم من المشرق الی المغرب(1362)تصحیح منوچهر ستوده،تهران:طهوری،ص 104-123;شهاب الدین ابو عبد الله یاقوت حموی(1409 ه ق)،معجم البلدان،تصحیح و وستنفلد،ج 5،بیروت:دارصادر،صص 45-47.
از آنجا که اعتقاد راسخ به شهادت،یکی از ارکان اعتقادی تشیع بوده،و همچنین با توجه{o(1)برای شرح زندگی سید مذکور و نقش خضر خان در قتل او،نک:عبد الغافر فارسی،همان،صص 62-63;اسماعیل بن حسینمروزی(1409 ه ق)،صص 81-82;عبد الرحمن بن علی ابن جوزی(1357-1360 ه ق)_المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم،ج 9،حیدر اباد الدکن:مطبعة دائرة المعارف العثمانیه،صص 40-42;عبد الرزاق بن احمد ابن فوطی(1375 خ)،مجمع الاداب فیمعجم الالقاب،تحقیق محمد الکاظم،ج 5،تهران:وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامیه،ص 188.
با این توصیف،معقول است تصور شود که،قاضی مزبور قصد داشته با تعیین وی به نیابتخود،برخی از رفتارهای خویش را توجیه کند و از او سپری برای اعمال خود بسازد;بدینمعنی که،وقتی قاضی القضات کاسانی،مخالفت عمومی مردم و خیزش جریان اجتماعیطرفدار سید محمد بغدادی را دیده،تصمیم گرفته با انتصاب قائم مقام،ضمن تصدی منصبقاضی القضائی،منصب وزارت را نیز به دست آورد،و از این طریق،از دو طرف(از نظر اداری{o(1)همان،ج 2،صص 348-349."