چکیده:
امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول مهم و بنیادی در اسلام محسوب می شود و در کمتر دیانتی تا بدین اندازه به این مقوله پرداخته شده است. با این حال، شاید هیچ اصل اسلامی نیز به اندازه این اصل، محل لغزش و افتادن در دام هوای نفس نباشد. «ریا» و «عجب» دو منکری است که می تواند به راحتی از اعمال کورکورانه اصل امر به معروف و نهی از منکر سر بر آورد. از سوی دیگر، ملامتیه جزو عرفای مسلمانی محسوب می شوند که «اخلاص»، زیربنای تمامی افکار و اعمال آن ها را شکل می دهد. مقاله حاضر درصدد آن است که نشان دهد ملامتیه نخستین، با رویکرد منحصر به فرد خود، افزون بر آنکه اخلاص را از برنامه عملی خود کنار نگذاشتند بل نسبت به امر به معروف هم بی اعتنا نبوده اند.
خلاصه ماشینی:
"هرچند مخالفانی چون حکیم ترمذی و سهروردی بر این عقیدهاند که تأکید فراوانی کهملامتیه برای نفس،قائل است سالک را از نیل به مقام فنا و اتحاد با حق،محروم میسازد و اصل«فراموش کردن نفس»را از آن برتر دانستهاند،ولی باید اذعان کرد که در هریک از فرقصوفیه،خواص و عوامی هست و این اصل فراموش کردن نفس،ناظر به خواص اهل سلوکاست؛یعنی کسانی که میخواهند در سلوک به مراحل پیشرفتۀ آن گام نهند و در بین عوام ومبتدیان،مصداق پیدا نمیکند و سودی هم ندارد و برعکس،مبارزه با نفس و تقویت خلوص،خود میتواند مقدمهای برای نفی«انانیت»و رسیدن به مقام«استغراق»باشد.
تفاوت نگرش حکیم ترمذی با صوفیانی نظیر سلمی،زمانی آشکارتر میشود که بدانیمابو عبد الرحمن سلمی در رساله الملامتیه به دفاع از ملامتیان پرداخته و در اهمیت مقام این طایفه،تلاش بسیاری کرده است و مقام آنها را به سبب مزید اتصال به حق شبیه مقام محمد(ص)پس ازمعراج و مقام موسی(ع)پس از تکلیم شمرده و گفته است خداوند به سبب غیرت،احوال آنهارا از خلق مستور داشته است(سلمی،1372:118-119).
نیاز به یادآوری نیست که در اینجا منظور از اهل ملامت،همان ملامتیۀ نخستین است وگرنهباید اقرار کرد که: وقتی زهد عاری از شائبه و بیریای اهل ملامت پس از روزگار حمدون قصار وابوعثمان حیری فراموش شد نام ملامتی عنوانی گشت برای یک عده از صوفیه کهبیاعتنایی به قضاوت و رد و قبول عام را بهانای کردند برای گریز از شریعت(زرینکوب،1385 الف:346).
نتیجه ملامتیۀ نخستین از جمله صوفیانی هستند که خود را پایبند آداب شریعت از جمله امر به معروفو نهی از منکر دانسته و بدان عامل بودهاند با این تفاوت که آنها نسبت به این اصل با دیدیکاملا واقعبینانه و نتیجهگرایانه برخورد کردهاند و مخالف هرگونه سطحینگری و ظاهربینی درامر به معروف بودهاند."