چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی علل و عوامل موثر بر طلاق در میان زوجین مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در شهر تهران می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است که در آن به مطالعه عوامل درگیر در موضوع طلاق در زوجین تهرانی پرداخته می شود. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای است که شامل اطلاعات جمعیت شناختی و 16 سوال با توجه به مشکلات شایع بین همسران است و با روش 4 امتیازی لیکرت نمره گذاری شده است و دارای اعتباری برابر با 7/ 0= a است .جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون خی دو و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد متقاضیان دارای سن بین 20 تا 30، در پنج سال اول زندگی زناشویی و دارای تحصیلات دیپلم بودند. همچنین عامل عدم مهارت های ارتباطی نسبت به سایر علل طلاق از رتبه بالاتری برخوردار بود.
The purpose of current research was to study of reasons and effective factors of divorce among couples referring to the family courts in Tehran. Research method was descriptive and analytical in which the involving factors in subject of divorce were studied. The research tool was a researcher-made questionnaire including demographic information and 16 questions concerning the common problems of the couples. It had been scored on a four-level Likert format and Cronbach''s Alfa was found to be 0/70.The data was analyzed through using a Freedman analysis. The results indicated that the most number of the participants had 20 to 30 years old، high school diploma and had passed 5 years of their common life. Also the lack of Communicative Skills had higher rank in comparison with the other reasons.
خلاصه ماشینی:
"IB} (1)-استادیار مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره نیک اندیش (2)-استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مقدمه ازدواج پیمان مقدسی است که از طریق آن خانواده شکل میگیرد و خانواده اولین سازمان اجتماعی است که فرد در آن زندگی میکند و اساسا یک کانون کمک،تسکین،التیام و شفابخشی است و کانونی است که باید فشارهای روانی وارد شده براعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار کند(گلدنبرگ ترجمه نقشبندی و همکاران،1382).
3)علل طلاق (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول فوق توزیع فراوانی درصد علل مختلف اختلاف زوجین را به همراه با نتایج آزمون خی دو نشان میدهد.
ادبیات پژوهش در قضاوت در مورد این مسئله که آیا شغل و درآمد زنان به ثبات روابط زناشویی آنان کمک میکند یا خود،مسئلهای برای تشویق به طلاق میشود متفاوت است(وایت،1999،گرین استین2،1995).
این مسئله میتواند دلایل متعددی داشته باشد،برای نمونه اشتغال زنان سبب افزایش اعتماد به نفس، استقلال روانی-اجتماعی و استقلال مالی در آنان میشود و بنابر این،تصمیمگیری برای طلاق را آسانتر میکند،همچنین اشتغال زنان شاید مخالف انتظارات سنتی نقش باشد که برنقش زنان به عنوان خانهدار تأکید میکند،لذا این مسئله میتواند منجر به بروز اختلافات و رقابت بین زوجین شود یا تهدیدی برای نقش شوهر به عنوان تأمینکننده اصلی زندگی باشد(پارسون5، (1).
این مسئله نشان دهنده عدم تمایز دختران از خانوادههای اصلی خود میباشد که باعث بروز دخالت خانوادهها در زندگی زناشویی زوجین میشود(یونسی،1387).
نکته مهم دیگر اینکه در این پژوهش عدم رضایت از روابط جنسی مرتبه دهم را در عوامل مشکلساز دارا میباشد(جدول 7)و این مسئله نشاندهنده این است که چنانچه زوجین بتوانند ارتباط عاطفی صحیح و رضایتبخشی با یکدیگر برقرار کنند،رضایت جنسی نیز به دنبال آن ایجاد خواهد شد و روابط جنسی به تنهایی نمیتواند علت فروپاشی زندگی باشد."