چکیده:
نوشتار پیش رو به دو موضوع خاتمیت و مهدویت و نسبت میان آن دو میپردازد. مطلع بحث با مقدمهای آغاز شده و بعد از بیان مقدمه، به مفهومشناسی خاتمیت مبادرت میشود. از آنجایی که مقولۀ خاتمیت دارای اجزای تحلیلیه نظیر جامعیت، جاودانگی، جهانی و کمال بوده و همیشه تبیین کل، متفرع بر تبیین اجزاء است، از اینرو پیش از آنکه به رابطۀ میان خاتمیت و مهدویت پرداخته شود، به تبیین اجزای تحلیلیۀ خاتمیت و کیفیت رابطۀ آنها با مهدویت مبادرت میشود. در فرایند بحث به بیان تلازم و ترابط میان باورداشت خاتمیت و مهدویت پرداخته شده و جهت تبیین این تلازم و ترابط، گزینههای چهارگانهای مانند «خاتمیت، علت فاعلی مهدویت»، «مهدویت، علت غایی خاتمیت»، «خاتمیت، علت عینی مهدویت» و «مهدویت، علت علمی خاتمیت» را پیش کشیده و با نگاه تفصیلی به تحلیل هر یک از آنها میپردازیم.
The follwing writing presents two issues of prophecy and messianic message and explores the relationship between the two. The beginning of discussion is started with an introduction to set the scene and after introduction the concepts around prophecy are explained. The issue of prophecy has multiple components such as integrity، immortality and perfection and ususally the explanation of a whole depends on an account of its components and accessories. Therefore، before addressing the relationship between seal of prophecy and millenarianism، and the quality of their relationship are explained as well as the analysis of their components. In the process of discussion necessity and dependence of prophecy with messianic beliefs will be discussed and four statements will be explained in detail: the "seal of prophecy، the subject of messianic beliefs"، "Messianism، the ultimate seal of prophecy"، "seal of prophecy، objective reason for messianic beliefs" and "messianism as the scientific reason of prophecy". Then، with a detailed analysis، we will examine each of them.
خلاصه ماشینی:
به بیان دیگر، اندیشۀ مهدویت برای نخستینبار به صورت یک باور اصیل اسلامی از طرف شارع اسلامی با مسائل محدود مطرح شده است و دین اسلام به عنوان خاستگاه و بسترساز مهدویت، عهدهدار تکوین، تبیین و تفسیر آن است.
حال باید به اصل بحث توجه کرد و آن بحث، رابطه و نسبت میان خاتمیت و اندیشۀ مهدویت است که آیا میان آن دو رابطهای وجود دارد یا خیر؟ در صورت وجود رابطه، چه نوع رابطهای میان آنها برقرار است؟ و نیز آیا میان آنها رابطۀ یکسویه حاکم است یا دوسویه؟ آیا میان آنها تلازم وجودی برقرار است یا تلازم وجودی و عدمی؟ در راستای پاسخ به پرسشهای مورد نظر، ابتدا لازم است مقولۀ خاتمیت از حیث لغت و اصطلاح مفهومشناسی شود و سپس در مقام مواجهۀ مهدویت با خاتمیت، از آنجا که خاتمیت در فرایند تجزیه و تحلیل مفهومی در قالب مقولاتی چون جامعیت، کمال و جاودانگی خود نمایی میکند، لازم است اندیشۀ مهدویت را با تکتک اجزای تحلیلیه خاتمیت به بحث گذاشت.
به تعبیر دیگر، میان آنها رابطه و نسبت علت و معلولی حاکم است؛ یعنی وقتی از بیرون، دین اسلام را با شاخصههای فوق میبینیم، به این نتیجه میرسیم که چنین دینی به طور حتم برنامه و قوانینی برای فرجام تاریخ بشر دارد.
یعنی تنها با وجود خاتمیت، مهدویت ضرورت وجودی پیدا میکند، اما با نفی خاتمیت اینطور نیست که مهدویت سلب ضرورت پیدا نماید؛ زیرا وقتی که به مفهومشناسی خاتمیت از نظر لغت و اصطلاح پرداخته میشود و به تبیین ماهیت و چیستی آن نظر افکنده میشود و نیز وقتی که به اجزای تحلیلۀ آن نظیر جامعیت، کمال و جاودانگی نگرش میشود، خاتمیت به عنوان اعلان کنندۀ آخرین و بهترین برنامۀ آسمانی، باید برای همۀ زمانها از جمله برای تاریخ بشر که در قالب مهدویت تبلور دارد برنامه ارائه دهد.