چکیده:
رخدادها اموریاند که واقع میشوند یا اتفاق می افتند. هر چند بحث فلسفی از رخدادها در متافیزیک معاصر بسیار برجستهتر از گذشته است، میتوان پیشینه این مساله را در فلسفه قدیم در قالب بحث حرکت و سکون و نیز بحث از مقولات فعل و انفعال بازجست. پرسشهای مهم در باب رخدادها را میتوان در سه محور هستی رخدادها (به مثابه مقوله متافیزیکی مستقل)، چیستی رخدادها و معیار تمایز و اینهمانی آنها جای داد. دونالد دیویدسن از جمله متافیزیسنهای معاصر است که در هر سه محور بحث کرده است. مهمترین استدلال او برای اثبات وجود رخدادها از خصلتی وجودشناختی معناشناختی برخوردار است. او احتجاج میکند که منطق محمولات متعارف نمیتواند اعتبار شهودی استنتاج جملههایی با قیود کمتر از جملهای با قیود بیشتر را نشان دهد. وی سپس راه چاره را در این میبیند که جمله های مزبور را به صورت جملههایی مسور که در آن بر روی رخدادها سور بسته می شود بازسازی کنیم که با توجه به تفسیر کواین از تعهد وجودی مستلزم قبول وجود رخدادها خواهد بود. اختصاص به افعال، اختصاص به قیود استاندارد، امکان تکمیل منطق محمولات متعارف و عدم الزام در پذیرش معیار کواین برخی از نقدهایی که بر استدلال دیویدسن وارد شده است. با بررسی این نقدها و پاسخهایی که به آنها داده شده و نیز پاسخ های محتملی که میتوان داد نتیجه می شود که استدلال دیویدسن از قاطعیت لازم برخوردار نیست.
خلاصه ماشینی:
"برخی از دلایل دیویدسن مبنای معناشناختی- منطقی دارند از جمله استدلال معروف او مبنی بر این که اگر بخواهیم اعتبار استنتاجهای منطقی میان جملههای مشتمل بر قیود را در نظام منطق متعارف نشان دهیم چارهای جز سور بستن بر روی رخدادها و در نتیجه، پذیرفتن وجود آنها نداریم.
به عبارت دیگر، استدلال دیویدسن یک استدلال مستقیم بر وجود رخدادها در خارج نیست، بلکه این استدلال میگوید برای ارائه نظریهای معناشناسانه که بتواند اعتبار استنتاجهای مورد بحث را تجویز کند میتوان جمله های بیانگر رخدادهای مقید را به صورت جملههای مسور که در آنها سور بر دامنه رخدادها بسته میشود بازتعبیر کرد.
دیدیم که استدلال دیویدسن بر این اساس پیش میرفت که چون نمیتوان اعتبار استنتاج جملههای سادهتر را از جملههای پیچیده تر مورد بحث در صورت بندی اولیه آنها در منطق محمولات نشان داد میباید صورت بندی جدیدی را در نظر گرفت که در آن رخدادها مقدار متغیرهایند.
حال میتوان پرسید که چرا عکس این مسیر را نپیماییم و نگوییم که میباید منطق محمولات متعارف را به گونهای ترمیم و تکمیل کنیم که بتواند اعتبار استنتاج های مورد بحث را نشان دهد؟(Lowe, 2002, 219) جدی بودن این سؤال زمانی آشکارتر میشود که به این واقعیت توجه کنیم که منطق محمولات هنوز از صوری سازی بسیاری از جملهها ناتوان است و در نتیجه نمی تواند اعتبار استدلالهای ترکیب یافته از این جملهها را نشان دهد و اساسا نظامهای توسعه یافته منطق محمولات (مانند منطق موجهات محمولی) برای ترمیم بخشی از همین ناتوانیها تأسیس شدهاند."