چکیده:
ذهن جوانی که این نوشتار را قلم زده است، ایستاده بر سکوی استوار اندیشه های آسمانی فیلسوف بلندآوازه شیرازی، تکیه-گاهی جز متون کهن ندارد. پرونده ادراک، خیال، نفس حیوان، و در نهایت حشر حیوانات بدین امید از لابلای سخنان این اندیشمند بزرگ، و در قیاس با سخنان فیلسوفانی چون ابن سینا و شیخ اشراق، ورق زده شد که بازخوانی گذشته ساحتی جدید فراروی آینده باز کند.
نقطه آغازین سخن تعریف ادراک و بیان اقسام آن است تا به ثبوت برساند که حیوانات نیز در حد خود می فهمند. گام دوم مددگیری از قول به تجرد خیال، این شاهکار صدرایی، برای اثبات تجرد نفوس حیوانی است. نهایت سخن عرضه دورنمایی از حشر حیوانات است. این بخش از سخن اگرچه یقینی و فلسفی صرف نباشد اما مستدل و در برخی موارد دستکم مستند است.
In exploring such philosophical issues as perception، imagination، soul of animal and finally the Gathering of animals in resurrection Day the author of this article makes use of angelic thoughts of the pre-eminent of Mulla Sadra Shirazi with a hope to open up a new horizon from the midst of words of this great thinker who took up the philosophical enterprise of philosophers like Ibn Sina And Suhrawardi in an original way.
Mulla Sadra، to begin with، defines perception in a way that extends to the domain of animals and shows that they in their parts have a share in perception. The second step is the use of immateriality of imagination، which is regarded as Sadra's masterpiece، to prove the immateriality of animal souls and finally present an outline for the Gathering of animals. Not certain and purely philosophical as it may be، this achievement is well-grounded and at least supported by traditional evidence.
خلاصه ماشینی:
"در این عرصه پرسشهای ذیل جای خود را باز میکند: اگر حضور حیوانات در جهان آخرت تفسیر عینی داشته باشد، تبیین فلسفی آن چگونه خواهد بود؟ هدف از حشر حیوانات، دوام یا انقطاع زندگی اخروی حیوانات، نوع حیواناتی که محشور میشوند، و سؤالاتی از این قبیل چه راهکارهای فلسفی یا حتی کلامی را در پی خواهد داشت؟ نوشتار حاضر میکوشد شرحی بر این مقوله، آنهم از دیدگاه صدرالمتألهین در جوار ایدههای بزرگانی چون ابنسینا و شیخ اشراق، باشد و نشان دهد چگونه ملاصدرا بر پایههای اندیشۀ فلسفی علمای سلف خویش فرضیهای برتر را رقم زده است.
(همان: 8/44 پاورقی) ذکر یک نکته شاید ذهن را به فراسوی این ابهامها ببرد و مدد رساند تا از زاویهای دیگر به مسئله، و شاید به استدلال، نگریسته شود که اگر با برهانی دقیق (مانند برهان تجرد خیال) تجرد نفوس حیوانی اثبات گردد، میتوان براساس اصل علم مجرد به ذات خویش، علم حضوری حیوان به خود را معتقد شد، چنانکه صدرالمتألهین به ادراک خیالی حیوان به ذات خود باور قطعی دارد.
(صدرالدین شیرازی، 1360: 197) صدرالمتألهین در تقریر برهانش بر تجرد صور خیالی مینویسد: نفس حیوانی قوهای دارد که به سبب آن اشباح و صور مثالی را درک میکند و ادراک عبارت است از حصول صورت نزد مدرک - اعم از اینکه در ذات یا در قوهای از آن حاصل گردد- اما اینگونه از صور خیالی، قابل اشاره حسی نیستند، درحالیکه صورت جسمانی- در هرکجا که باشد- اشاره حسی میپذیرد."