چکیده:
نیل به معارف قرآن کریم بهعنوان مجموعهای مرتبط و منسجم جز با تکیه بر تفسیر مستند به منابع روشن و متقن میسر نیست. از جمله مفسرانی که با بهرهگیری از منابع اصیل، بهویژه حجت درونی عقل، به قله رفیع فهم معارف ناب قرآنی دست یافتهاند، علامه سید محمدحسین طباطبایی است. نوشتار حاضر پس از تبیین روش تفسیری علامه طباطبایی، لزوم بهرهگیری از عقل و منطق در تفسیر را بررسی کرده و سپس با تفکیک بین معانی عقل بهعنوان منبع فهم دین و عقل بهعنوان ابزار فهم قرآن بهکارکردهای هر کدام در تفسیر المیزان پرداخته است. ویژگی مهم المیزان در بهرهگیری از عقل، مراعات شاخصهایی چون تمییز بین تطبیق و تفسیر، پایبندی به تعبد و تفکیک بین مباحث تفسیری و فلسفی است.
خلاصه ماشینی:
"(همان، ج5، ص338) با توجه به مبنای الاهی احکام عقل عملی، این احکام در افعال تشریعی خداوند نیز جاری است و عقل میتواند در اطراف احکام شرعی و کشف حسن و قبح و مصلحت و مفسده آنها بحث و تلاش کند؛ و چون خداوند با ما مانند عزیزی مقتدر با بندگانش برخورد کرده و منافع احکامش به ما بندگان برمیگردد نه به ذات حق، مطابق برخی آیات هم مجازات و هم پاداش او معلل به غرض بوده و هدفدار است؛ چنانکه آیاتی مانند (لیهلک من هلک عن بینة) (تا اینکه هر کس هلاک میشود با بینه و دلیل باشد و حجتی بر خدا نداشته باشد) و همینطور احتجاجاتی که حقتعالی علیه بندگان در روز قیامت دارد، همگی دال بر جریان و نفوذ احکام عقل عملی در احکام شرعی و قوانین عالم آخرت است؛ (همان، ج8، ص57) و از اینکه خداوند از عدم ظلم به بندگان، رعایت عدل در قیامت و عدم امر خدا به فحشا در قرآن کریم سخن میگوید میفهمیم که احکام الاهی دائرمدار مصلحت و مفسده هستند.
(همان، ج1، ص8) صاحب المیزان، در حل این مشکل، علاوه بر استعانت از آیاتی چون (لیس کمثله شیء) معتقد است با مراجعه به عقل میتوان معنای درست صفات خداوند را درک کرد؛ یعنی انسان با توجه به اینکه در وجود خود نمونهای هرچند محدود از علم، قدرت و حیات را دارد، اینها را برای خدا نیز اثبات میکند، اما این محدودیت مانع از شناخت صفات خداوند نمیشود."