چکیده:
هدف از مقاله حاضر بررسی رابطه بین تصویر ترسیم شده از شخصیت های داستانی در یک متن روایی و گفتمان فرهنگی آن روایت است. شخصیت های داستانی از طریق انتساب مشخصه هایی اجتماعی، فیزیکی و اخلاقی به وسیله یک متن معرفی می شوند. به عبارت دیگر مجموع توصیفات یک متن درباره شخصیت های داستانی باعث شکل گیری تصویری از آنان در ذهن خواننده می شود که به نظر نویسنده این تصویر را می توان به مثابه یکی از غلیظ ترین نمودهای گفتمان فرهنگی یک روایت تحلیل کرد.
خلاصه ماشینی:
"اما مقاله حاضر با بررسی چتمن و بارت سعی دارد تا نشان دهد که مشخصههای شخصیتی به مثابه«نمایه داستانی»در خارج از چارچوب ساختاری یک اثر قرار میگیرند و بنابراین برای مطالعه گفتمان فرهنگی یک رمان میتوان به بررسی مشخصههای شخصیتهای داستانی در تقابل با یکدیگر در فضای روایی پرداخت بدون آنکه بر«وحدت اثر هنری»خدشهای وارد آید.
به عبارت سادهتر،مقاله در پی آن است که نشان دهد اگر مشخصههای شخصیتی به مثابه نمایههایی از ساختار روایی مستقل ارزیابی شوند،میتوان آنها را جدا از ساختارهای روایی در درون یا حتی بیرون از یک متن در جهت بررسی گفتمان فرهنگی یک اثر مورد تحلیل قرار داد.
رجوع به این کتاب نشان میدهد که گرچه بارت در اینجا نیز فضایی بسیار اندک را به مبحث شخصیت اختصاص داده و به معنای واقعی کلمه به این مبحث نپرداخته است ولی تن کلام اودرباره شخصیت داستانی تغییر یافته است و در تحلیل بالزاک دیگر از شخصیت به عنوان یک«واحد کارکردی»سخن نمیگوید،بلکه از سارازین قهرمان کتابی به همین نام از بالزاک به عنوان یک فرد با مشخصههای شخصیتی دقیق و یکتا نام میبرد: «در اصل،شخصیتی که میگوید«من»اسمی ندارد(راوی پروست یک نمونه مشخص میباشد)؛ اما در حقیقت،من بلافاصله به یک اسم تبدیل میشود،اسم او.
P} محتوای فرهنگ و مشخصههای شخصیتی براساس مباحث چتمن و همچنین با توجه به نظر بارت درباره مشخصههای شخصیت که او آنها را نمایههای داستانی محسوب داشته است،میتوان این مشخصهها را از کلیت متن بیرون کشید و آنها را در یک نمونه گسترده مورد بررسی قرار داد.
پایان سخن مشخصههای شخصیتی که میتواند ابعادی اجتماعی،رفتاری و فیزیکی داشته باشد از عمل داستانی مستقل است و به دلیل آنکه این مشخصهها نمایههایی داستانی بیش نیستند آنها را میتوان در تجرید از ساختارهای روایی در درون یا حتی بیرون از متن مورد بررسی قرار داد."