چکیده:
تلویزیون یکی از مهمترین ابزارهای جامعهپذیری در جوامع مدرن است و سریالهای تلویزیونی یکی از بهترین ابزارهای انتقال و تغییر ارزشها در زندگی اجتماعی. در پس ظاهر «خنثی» و «معصوم» این سریالها، رفتارهای گفتمانی به نمایش در میآیند که حکم تعریفی تلویحی از واقعیت اجتماعی را دارند و در نهایت نحوه فاعلیت ذهن ما را تعیین میکنند. هدف این مقاله، تحلیل نشانهشناختی شیوههای بازنمایی ازدواج در سریالهای تلویزیونی بوده است. بدین منظور با استفاده از روش نشانهشناسی، به بررسی پنج سریال تلویزیونی پربیننده ایرانی در دو دهه مختلف (70 و 80) پرداخته شد. نتایج نشان داد که در این سریالها با دست کم، سه گونه بازنمایی ازدواج در این سالها روبرو بودهایم: ازدواج سنتی، ازدواج نیمه سنتی و ازدواج مدرن. هر یک از این شیوهها با دلالتهای رسانهای مختلفی رمزگذاری شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل، در بازنمایی رسانهای از ازدواجها در دهه 70، تمام ازدواجها در هر طبقه و با هر سن و هر پایگاه اجتماعی، از جنس ازدواجهای سنتی بود و با غلبه سنت و ارزشهای آن صورت میپذیرد اما با پیدایش تحولات اجتماعی سالهای اخیر در دهه 80 در جامعه و تغییرات ارزشی روی داده در آن، به تدریج ازدواج سنتی در رسانه ملی، هاضمه قدرتمند خود را ضعیف شده میدید چرا که از توانایی جذب حداکثری مخاطبان به سمت الگوی هنجاری پیشین به عجز آمده بود و الگوهای مختلفی در حال شکلگیری بودند که جاذبههای بیشتری را برای جوانان، نمایان نموده بودند.
در بازنمایی رسانهای، نقص ازدواج مدرن به نفی سنت و حضور عنصر عشق در آن برمیگردد؛ جوان مدرن با غیرعقلانی پنداشتن سنت پیشین، به دنبال عقلانی جلوه دادن الگوهای مدرن همسرگزینی است؛ الگوهایی که در آن، این بار نه خانواده سوژه، که خود او در انتخاب شریک زندگیاش، نقشی تعیینکننده دارد و به همین دلیل، روابط پیش از ازدواج را برای شناخت بیشتر بین خود و همسر احتمالی آیندهاش توجیه و به سمت آن حرکت میکند اما در حین برقراری این روابط و تبادل عاطفه در آن، سوژه چنان ناآگاهانه اسیر عشق میشود که توهم عقلانیت را به جای خود آن میبیند و میپندارد که گامهایی کاملا خردمندانه برمیدارد و از این در شگفت است که چرا اطرافیانش به اندازه او خردمند نیستند؟."