چکیده:
این مقاله بر حسب نسبت موجود سه متغیر خرد و طبیعت تاریخ،چهار الگوی برقراری نسبت میان تاریخمندی و فلسفه سیاسی قابلتصور را موردبحث قرار میدهد:
1.روایت کلاسیک فلسفی خرد را محدود به طبیعت و رویاروی تاریخ میانگارد و به این اعتبار،اصولا نگاهی به آینده نمیدوزد.
2.روایت مدرن روسویی-کانتی که خرد را رویاروی طبیعت و همبسته با تاریخ میسازد و تاریخ را فرآیند تعادلی و تکامل میانگارد.
3.روایت مدرن هگلی که خرد و طبیعت را همبسته میانگارد و بنیاد روایتهای پیشگویانه و پیامبرگونه ایدئولوژیهای مدرن را تأسیس میکند.
4.روایت پستمدرن که اصولا نقشی شالودهشکنانه به تاریخ میبخشد و مرجعیت خرد و طبیعت و تاریخ در روایتهای مدرن را به نقد میکشد و با توقف در زمان حال،به جای نگاه به نقطهء آغاز یا فرجام تاریخ،اصولا فلسفه سیاسی را بلاموضوع میکند.
خلاصه ماشینی:
"زمینهء فلسفی پیشبینی علمی در عرصهء سیاسی تاریخمندی و فلسفهء سیاسی1 دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی2چکیده این مقاله بر حسب نسبت موجود سه متغیر خرد و طبیعت تاریخ،چهار الگوی برقراری نسبت میان تاریخمندی و فلسفه سیاسی قابلتصور را موردبحث قرار میدهد: 1.
4. روایت پستمدرن که اصولا نقشی شالودهشکنانه به تاریخ میبخشد و مرجعیت خرد و طبیعت و تاریخ در روایتهای مدرن را به نقد میکشد و با توقف در زمان حال،به جای نگاه به نقطهء آغاز یا فرجام تاریخ،اصولا فلسفه سیاسی را بلاموضوع میکند.
پرسشهای اصلی فلسفه را میتوان به نوعی به این سه پرسش بنیادی تفکیک کرد:من کیستم؟جهان چیست و نسبت من با آن کدام است؟خرد که از آن من است و طبیعت که موضوع پژوهش من است چه نسبت فلسفی باهم دارند و ایندو نهایتا چه نسبتی با تاریخ و زمان برقرار میکنند؟فیلسوف سیاسی کسی است که خردورزی را نمایندگی میکند.
تاریخ به این اعتبار همانطور که مرجعیت خرد و طبیعت را نفی میکند فلسفهء سیاسی را نیز بلاموضوع میکند،چراکه رویکرد نقاد فلسفهء سیاسی و عرضهء الگوی ایدآلی جهت داوری در باب حدود عادلانه بودن یا غیر هادلانه بودن مناسبات موجود، مسبوق به بنیادهایی است که از رهگذر خرد و نسبتی که با طبیعت برقرار میکند حاصل میشود."