چکیده:
این مقاله مطالبی را در مورد اختلال نافرمانی مقابلهای (ODD)، اختلال سلوک (CD) و شکلهای زودرس جامعهستیزی ارائه میدهد. تغییرات و ثبات رشدی هر یک، ارتباط و همبستگی درونی بین آنها، و همچنین مداخلات درمانی مؤثر برای هر یک از این سه وضعیت را بررسی میکند و برای پژوهشهای آینده پیشنهاداتی ارائه میدهد.
خلاصه ماشینی:
"(بویلان 2 و همکاران، 2007) در سالهای اخیر پژوهشگران اظهار کردهاند که ویژگیهای عاطفی و میان فردی جامعهستیزی شامل اطلاعات منحصر به فردی است که شامل نشانههای اختلال نافرمانی مقابلهای، اختلال سلوک (یا نشانههای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی) نمیشود و این ویژگیها در تعداد کمی از جوانانی که واجد شرایط اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابلهای هستند وجود دارد و این ویژگیهای جامعهستیزی ارزش تشخیصی اضافی دارند(پاردینی و همکاران، 2006).
یک سؤال مهم و حیاتی این است که آیا ویژگیهای جامعهستیزی از ویژگیهای اختلال سلوک، اختلال نافرمانی مقابلهای و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی متمایز هستند؟ تعداد زیادی از مطالعات تحلیل عاملی نشان میدهد که عوامل سرشتی جداگانهای در پسران و دختران وجود دارد(فریک 3 وهمکاران، 2005)ودراینمطالعات اغلب ویژگیهای عاطفی جامعهستیزی به صورت صفاتی چون بیعاطفه بودن و بیاحساسی برچسبزده شده است.
به طور مثال پژوهشگران دریافتهاند که اعمال منفی والدین مانند نظارت ضعیف، انضباط ناپایدار و تنبیه بدنی با افزایش ویژگیهای عاطفی و میان فردی جامعهستیزی در کودکان در سرتاسر زندگی آنها ارتباط دارد (پاردینی، 2007) و همینطور ارتباط ضعیف بین کودکان و والدین آنها در اوایل نوجوانی (میانگین نسبی 9/13) با ویژگیهای جامعهستیزی در طول یک دوره پیگیری چهار ساله ارتباط داشته است (پاردینی و همکاران، 2008).
یکی دیگر از پژوهشهای اخیر نشان داده که درمان چند وجهی شناختی - رفتاری که برای کودکان 11-6 ساله با اختلال نافرمانی مقابلهای یا اختلال سلوک طراحی شده است، کاهش قابل توجهی در ویژگیهای خودشیفتگی و بیعاطفگی افراد با ویژگیهای جامعهستیزی طبق گزارش معلم بعد از درمان داشته است و این نتایج درمانی در سرتاسر دوره پیگیری سه ساله حفظ شدند."