خلاصه ماشینی:
"هرتحول اساسی در یکی از طرفین منازعه،نگرانی طرف دیگر را به دنبال دارد و دو طرف با توجه به اهمیتی که برای تواناییهای نظامی و هستهای خود قائلند از دو دههی پیش وارد مسابقه تسلیحاتی متعارف،شبه متعارف و هستهای شدهاند؛در اصل آنچه هند را در دسترسی به سلاح اتمی هدایت کرد تلاش برای ایجاد موازنهی قدرت،در برابر چین بود.
در این بخش آثار آزمایشهای هستهای و مسابقهی تسلیحاتی هند و پاکستان برمنطقهی خاورمیانه به ویژه ایران و اسراییل و جهان عرب مورد بررسی قرار میگیرد.
ایران از اوایل دهه 90 برنامههای هستهای خود را آغاز کرده است،هرچند تأکید کرده است که هدف از این برنامه اجرای مقاصد نظامی نیست بلکه تولید انرژی برق است؛ولی این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که ایران یکی از کشورهای بزرگ تولیدکننده و صادرکننده نفت در جهان است و به آسانی میتواند نیازهای انرژی برق خود را با هزینههای پایین برطرف سازد و در این زمینه ضرورتی برای دسترسی به توانایی هستهای وجود ندارد؛به احتمال قوی حکومت ایران به برنامههای هستهای خود در چارچوب رویکرد استراتژیک مینکرد و قدرت هستهای را به مثابه ابزاری برای حمایت از کشور در برابر تهدیدات احتمالی خارجی به ویژه آمریکا میداند.
کشورهای عربی علاوه برتقویت توانایی نظامی،در تلاشهای دیپلماتیک خود در برابر چالش هستهای اسراییل باید توجه کنند که تسلیحات هستهای اسراییل و آزمایشهای هستهای هند و پاکستان همه براین مسأله تأکید دارند که با رویکرد خرد نمیتوان به مسائل مربوط به تسلیحات هستهای پرداخت،بلکه در چارچوب رهیافت کلان و بینالمللی از طریق کنوانسیونها،معاهدات و مکانیزمهای کارآمد و متعادل،میتوان مانع مسابقهی تسلیحاتی در خاورمیانه شد."