چکیده:
لغتشناسان بر این باورند: میان واژگان وزارت، خلافت و ولایت، رابطة تنگاتنگی وجود دارد. از این رو، وزارت در اصطلاح به معنای خلافت و معنای صریح خلافت جانشینی و ولایت به مفهوم حکومت آمده است. قرآن ابتدا نسبت هارون را به موسی وزارت و در ماجرای کوه طور خلافت دانسته است. گاهی جانشینی علی× پس از پیامبر| را وزارت و در کلام دیگر ولایت بر شمرده است. اختلاف تعابیر مبین این نکته است که قرآن و سنت در جهت سیاست کلی واحد در حرکتاند و نسبت علی× به پیامبر| در نسبت بین هارون و موسی است. سند حدیث در میان صحاح معتبره متفقعلیه است. دو صحیح بخاری و مسلم از آن سخن به میان آوردهاند. حدیث منزلت به سه طریق نقل شده است. طریق اول را صحیح بخاری و مسلم و و دو طریق دیگر را غیر از صحاح سته نقل کردهاند.حدیث از لحاظ الفاظ مختلف است. اما در عین حال از نظر معنا همة طرق متحد است. نیز جملة «بمنزلة هارون من موسی» در همة منابع یکسان است. بخش دلالت به این حقیقت واقف است که وزارت، خلافت و ولایت هارون و علی× الهی و مقدس است، یعنی در تعیین این دوٰ خواستة الهی نقش داشته است. میان واژگان «وزارت، ولایت و خلافت» هماهنگی مفهومی وجود دارد. این امر موجب شده است که حدیث منزلت اختصاص به جنگ تبوک نداشته باشد. وقتی خواستة الهی در چنین امری دخیل بود، قهرا اهلیت در امر وزارت و خلافت و ولایت در کار است. نتیجهای که میتوان از آن گرفت این است که بین مشبه به (هارون) و مشبه (علی) ویژگیهای مشترک فراوان است: مانند فصاحت، بلاغت، اهل خانواده، پشتوانه، کارآمدترین وزیر، سعه صدر، رحمت برای همگان، فرزندان همنام، مامور به ادای دین پیامبر و... در یک کلام، به صراحت قرآن، هارون برادر، اهل خانواده، وزیر، خلیفه و جانشین موسی بود. علی× نیز برادر، جزو و اهل خانواده، وزیر،خلیفه، ولی، جانشین، وارث و اداکننده دین و ذمة پیامبر اسلام بوده است.
خلاصه ماشینی:
"به همین منظور، رسول خدا منصب وزارت و خلافت پس از خویش را برای علی× مجاز شمرده، ولی مقام نبوت را از او نفی کرده است: «ألا ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبوة بعدی» (ترمذی، سنن ترمذی 1408: 12/ 187؛ احمد، مسند احمد بن حنبل 1400: 4/ 32؛ نیشابوری، مستدرک نیشابوری 10/ 379).
مگر میشود هارون وزیر موسی باشد و علی× این مقام را نسبت به پیامبر| نداشته باشد و یا هارون خلیفة موسی در سفر کوه طور باشد، ولی علی× خلیفه پیامبر| نباشد و بدون وجه شبه پیامبر| علی× را به هارون تشبیه کند؟ اگر وجه شبهی در کار نیست و کلام رسول خدا بیوجه است، چرا نبوت را از علی× بر داشته است؟ در حدیث ولایت، پیامبر جمعیت چند هزار نفری را برای امر کوچکی چون دوستی با علی در آن گرمای سوزان گرد آورد، باید امر مهمی در کار باشد که خداوند به پیامبر| دستور ابلاغ آن را داده است: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک».
وقتی موسی برگشت، سامری را در همین دنیا تنبیه کرد: «قال فاذهب فإن لک فی الحیوة أن تقول لا مساس ثم لننسفنه فی الیم نسفا» (طه: 97) رسول خدا| عذاب سختتری را برای امت در نظر دارد: إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض وعترتی أهل بیتی ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما (ترمذی، سنن ترمذی: 12/ 258؛ ابن حنبل، همان: 22/ 226، ابیشیبه، همان: 7/ 418) نتیجه از مقایسة جناب هارون و حضرت علی× چند نکته به دست میآید: 1."