خلاصه ماشینی:
"در برابر این پرسش،عدهی(بدون آنکه جریانهاو گرایشهای متفاوت در مشروطه را از یکدیگرتفکیک کنند)یکی از دو راه را پیش میگیرند:یامطلقا مشروطه را بر ساختۀ استعمار میشمارند یامطلقا مداخلۀ بیگانه را در این جنبش انکار میکنند؛حال آنکه پاسخگویی دقیق به این پرسش،اقتضادارد که ما نخست،خطوط موازیو متضاد دراین جنبش را شناسایی،و از یکدیگر جدا کنیم وسپس حکم هریک ازصفوف را،از نظر بستگی یاناوابسبتگی به اجانب،دقیقا مشخص نماییم؛یعنیمثلا صف حاج شیخ فضل الله(که به قول کسروی:در پی اجرای احکام اسلام در قالب قوانین اساسیو غیراساسی بود)و آخوند خراسان را(که استقرارمشروطیت-اما مشروطیتی-سازگار با موازینشرعی-را میطلبید)را از صف افرادی چونتقیزاده،که رسما از تز میرزا ملکم خان(پیشوایماسونهای ایرانی)مبنی بر«لزومک اخذ تمدن فرنگی،بدون تصرف ایرانی»پیروی میکرد،جدا سازیم وبهویژه توجه کنیم که بعضی از افراد دخیل و و مؤثردر سیر مشروطه،مانند حسنیقلی خان نواب و سرداراسعد بختیاری،دم خروسهای آشکاری از وابستگیبه سفارت انگیس یا کمپانی استعماری نفت جنوبدر جیب دارند.
ولی این جماعت،تعداد اندکی بودندو اکثریت وکلای مجلس صدر مشروطه را آقایانبقال و رزاز و-تشکیل میدادند؛یعنی همان کهبنیاد«عدالتخانه»برمبنای آن طرحریزی شده بود؛درحالیکه اگر واقعا قرار بود در مجلس شورا،قانونیژاساسی تدوین شوذد که حتی دربارۀ محاکم شرععلما هم نظر دهدو برای کلیت شئون ملت و دولتتعیین تکلیف کند،قاعدتا افرادی که شاید بعضی ازآنها فاقد کمترین سواد علمی و حقوقی بودند در آنمجلس راه و جایی نداشتند و باید از مشتی حقو قدانو امثال آن استفاده میشد."