چکیده:
اگربه تاریخ زندگی انسانها از آغازتا امروز بنگریم، به نام کسانی برمی خوریم که زندگی و زیستن آنان متفاوت با دیگران بوده است و گویی برخلاف زندگی مردم عادی زیسته اند و علی رغم سیر و حرکت آب گام برداشته اند. این تفاوت آنان با دیگران باعث شده که آنان رابه درستی نشناسند و هرکس از ظن و پندار خود سخنی در باب آنان بگوید، زیرا پیچیدگی شخصیتی این بزرگان، امکان شناخت حقیقی از ایشان را فراهم نمیکند و به همین دلیل دیدگاه ها و نظریات مختلف درباره آنان همواره وجود داشته است. ازجمله این بزرگان در تاریخ ادب فارسی و ایرانی، حکیم عمر خیام در گذشته وصادق هدایت در دوره معاصر است، که یکی لب کلام خود را در دل رباعی های دل انگیز ریخته و موجزترین و کوتاه ترین قالب، سخن خود را بیان داشته و دیگری تفکرات خود را در طول داستان های کوتاه به نثر، به نمایش گذاشته است. نظیر این دو متفکر نیز در ادب تازی، ابوالعلاء معری است که پیش از آن دو (= خیام و هدایت) می زیسته است، ولی به گونه ای، درست همان پیچیدگی های شخصیتی آنان را دارد که در این مقاله تلاش می شود گوشه ای از زندگی و شعر و فکر این ادیب اندیشمند در فرهنگ عربی، با مطابقه و مقایسه با دیگر متفکران در ادب فارسی به نمایش گذاشته شود.
خلاصه ماشینی:
نابینایی در معره،شوریدگانی در ایران بررسی زندگی،شعر،آرا و عقاید ابو العلاء معری و مقایسۀ او با خیام و صادق هدایت حمید رضا اردستانی رستمی* چکیده {IBدر به تاریخ زندگی انسانها از آغاز تا امروز،به نام کسانی برمیخوریم که متفاوت از دیگران زندگی کردهاند؛و پیچیدگی شخصیتی آنان،امکان شناخت حقیقی از ایشان را فراهم نکرده و به همین دلیل همواره دیدگاهها و نظریات مختلفی دربارۀ آنان وجود داشته است.
نظیر این دو متفکر در ادب تازی، ابو العلاء معری است که پیش از آن دو(خیام و هدایت)میزیسته است،ولی به گونهای، درست همان پیچیدگیهای شخصیتی آنان را دارد؛که در این مقاله تلاش میشود گوشهای از زندگی و شعر و فکر این ادیب اندیشمند در فرهنگ عربی،با مطابقه و مقایسه با دیگر متفکران در ادب فارسی به نمایش گذاشته شود.
ابو العلاء و مقایسۀ اندیشۀ او با صادق هدایت آری!از این موقع است که کوری دیدگانش،عزلت در خانه و پس از آن،بهطور کلی، زندگی(بودن روح در قفس تن)را تلخ میبیند و بدبینیهای او آغاز میشود.
»(همان،ص 59-58) بههرحال،این موضوع که بعضی از بزرگان و اندیشمندان جهان پیوسته از گوشتخواری اجتناب کردهاند،اهمیت خاص دارد و ابو العلاء نیز این تفکر را-چنانکه گذشت-با خود دارد و بدان پایبند بوده و مناظرات او با شخصی به نام«ابن ابی عمران»دربارۀ عدم اکل لحم ذکر شده است(حموی،معجم الادبا...
چون نزد او آوردند،او آن جوجه را نوازش کرد و گفت:تو را ضعیف یافتند،پس کشتند ترا؛وگرنه چرا به بچه شیر این کار را نکردند؟(همان،ص 125) از دیگر ویژگیهای مشترک ابو العلاء و صادق-چنانکه اشاره شد-بیتوجهی به زن بوده است.