چکیده:
در پیشینه مثنوی پژوهی، شرح مبسوط ابیات مثنوی و به تازگی نیز پژوهش های موضوعی، مرسوم و مورد توجه بوده است. اما کمتر به بررسی کلان فکرهای مثنوی در هر دفتر و سپس مقایسه و تطبیق آن با سایر دفاتر پرداخته شده است. خواننده این کتاب گاه در پیچ و خم ابیات ژرف و دقیق و در لابه لای حکایت های تودرتوی مثنوی و به تعبیری در جریان مواج و سیال ذهن مولانا گم می شود و کمتر مجال این را می یابد که نگاهی از افقی بالاتر ـ نگاهی کل نگر ـ به هر دفتر مثنوی داشته باشد. در این پژوهش با استعانت از تجربه چند سال تدریس مثنوی در مقطع کارشناسی ارشد به شیوه تحلیل محتوا، تلاش شده است تا درون مایه های مندرج در دفتر دوم مثنوی از نظر بسامدی ارزیابی شود تا از رهگذر آن بتوان کلان فکرهای مندرج در این دفتر را معرفی کرد.
خلاصه ماشینی:
» (زرین کوب ١٣٧٢: ١١) آیا این امر نتیجۀ آن طبیعت ارتجالی و بداهه پرداز مثنوی است که هـیچ طـرح و تبویب پیش پرداخته ای ندارد و به قول مرحوم زریـن کـوب تـوالی مطالـب آن تـابع جریان سیال ذهن گوینده و اقتضای مجالس اوسـت ؟ (همـان : ٤٧) و یـا او بـه عمـد می کوشد با الهام از قرآن کریم سخن خود را از نظم و ترتیب کتـب رایـج و بشـری دور نگه دارد و حتی به شیوة مرسوم آثار علمی – ادبی تا قرن دهم هـیچ مقدمـه ای شامل : توحید باری ، نعت پیامبر و خلفای اربعه و یا سبب تألیف کتاب را در مثنـوی ضروری نبیند؟ خود مولانا نیز بارها به این بی آغاز و انجامی سخن خود به روشـنی اقرار کرده است : ایــن حکایــت گفتــه شــد زیــر و زبــر همچــو فکــر عاشــقان بــی پــا و ســر ســر نــدارد چــون ز ازل بودســت پــیش پــا نــدارد بــا ابــد بودســت خــویش (مولوی ٢٨٩٧/١/١٣٧٤ – ٢٨٩٨) در هر حال بر اساس آنچه شاعر به تکرار در حـین سـرایش مثنـوی مـی آورد، وی در سیطرة نیرویی قرار دارد که گاه از آن با لفـظ «تقاضـاگر درون »، «جنـین »، «صاحب مرکزان »، «رهزنان » و ...