خلاصه ماشینی:
ولیکن نمیشود که جمیع کمالات ما به القوه به هیچ اسم و صفت در یک مظهر و یک قالب و یک بدن خاص به فعل آید به سبب تنگی و تناهی و حدوث و فنای این قالب، و عدم تناهی کمالات آن به اعتبار عینیت و عدم انفکاک اسماء و صفات از ذات و لایتناهی بودن آن، مانند حقیقت جامعۀ نوعیۀ انسانیه که مظهر اسم الله است که بدن خاص شخصی آدمی حضرت آدم ـ علی نبینا و علیه السلام ـ کفاف به ظهور جمیع مراتب جمالیه و جلالیل متقابلۀ کامنه بالقوۀ او کما ینبغی بدون توالد و تناسل نمیماند، یعنی ابدان متولده از او دو پسر او که هابیل و قابیل باشند مظهر اسم کلی جمال و جلال کامن در او بودند به غلبۀ هر یک بر دیگری {۱۶۰} و باقی اولاد او مظاهر اسماء جزئیه بعضی به غلبه و بعضی به غیر غلبه یکی بر دیگری بودند.
چنانچه از حضرت جعفر صادق (ع) مروی است: «نحن صنایع الله و الناس بعد صنایع لنا»۲۷و باعث ایجاد عالمند کما قال الله (تعالی) «لولاک لما خلقت الأفلاک»۲۸ و جناب مقدس نبوی (ص) میفرماید: «أنا و علیأبوا هذه الامة»۲۹ و به دلیل عقلی آنکه هر علمی البته کلی و جامع و شامل و حاوی جمیع سافل ما تحت خود است در مرتبه و عالم و عارف به مرتبۀ هریک از آن ها {۲۰۵} و حاکم و مدبر و متصرف در آن ها مانند تدبیر و تصرف نفس انسانی در بدن خود که ذره[ای] از حیطۀ تصرف او خارج نیست و حیات در حس و حرکت و قبض و بسط و جمیع امور متعلقه به بدن به اراده و امر او است و هر یک را به قدر مناسبت و استعداد قوتی و روحی داده و به امری خاص مناسب او مقرر و معین داشته و فیض و حیاتی که از حق (تعالی) به او میرسد، او به ایشان میرساند که اگر به یکی از آن ها نرسد، به واسطۀ مانعی آن عضو حکم میت دارد و از آن امری متمشی۳۰نمیگردد هر چند آن اعضا به سبب عدم ادراک در نمییابند و از این فیض بیبهرهاند.