چکیده:
دیدگاه سهروردی با ارائه تفسیر و تبیین جدیدی از علیت مورد استقبال متفکران پس از وی قرار گرفت. اما طرح دیدگاه ملاصدرا پس از سهروردی نقطه عطف دیگری در تاریخ فلسفه به شمار می آید و زیربنای تاملات بعدی محسوب می شود. سهروردی اگرچه رابطه عمیق تری بین علت و معلول نسبت به دیگر فلاسفه در نظر می گرفت، اما به عقیده او باز هم برای معلول می توان هویتی مستقل از علت در نظر گرفت. اما از نظر ملاصدرا چنین استقلالی هم مورد اشکال است. عقیده ملاصدرا در خصوص رابطه بین علت و معلول متاثر از اندیشه سهروردی است، اما با مبانی خاص وی، تفسیر جدیدی می یابد و شکل متفاوتی به خود می گیرد. اصالت وجودی بودن ملاصدرا و یگانه دانستن حقیقت وجود در عین داشتن مراتب شدید و ضعیف از دلایل متفاوت بودن و در عین حال متکامل تر بودن اندیشه صدرا نسبت به سهروردی است.
By presenting a new explanation and commentary from causality، has led the view of Suhrawardi to be welcomed by next scholars. But bringing forth the view of Mulla Sadra after Suhrawardi is considered another milestone in the history of philosophy which is regarded as the ground of future reflections. Although، relationship between a cause and effect in view of Suhravardi is deeper than other philosophers، it can be regarded an independent entity for the effect other than a cause in his view، but such an independence is doubtable in view of Mulla Sadra. Mulla Sadra’s opinion about the relationship between cause and effect is influenced by the ideas of Suhrawardi، but on basis of his certain foundations، it takes a new interpretation and a different form. His view of principality and that there is only one truth and at the same time having the levels of intensity and weakness، is one of the reasons that his view is deferent and yet more perfect than Suhrawardi’s.
خلاصه ماشینی:
"اضافة اشراقی، علت، معلول، سهروردی، ملاصدرا دیدگاه سهروردی نظام فلسفی شیخ اشراق و تفسیر علیت بر مبنای آن الف) وجود و ماهیت در نظر شیخ اشراق سهروردی بر خلاف دیگر فلاسفه، نظام فلسفی خود را بر مبنای وجود و ماهیت پی نمیریزد، بلکه نور را اساس مباحث فلسفی خود قرار میدهد و با اعتباری دانستن وجود، هرگونه مصداقی را برای آن در خارج از ذهن، آشکارا انکار میکند.
بنابراین نسبت موجود در مقولة اضافه متکرر است، و فرق مقولة اضافه با نسبت همین است که وجود نسبت یکی است، اما قائم به دو طرف است، در صورتی که در مقولة اضافه، نسبت برای هر یک از طرفین اضافه، تکرار میشود و نسبتی که هر یک از طرفین اضافه با طرف دیگر دارد، غیر از نسبتی است که آن با این دارد و در عین حال با یکدیگر تلازم دارند و تفکیک آنها نه در خارج شدنی است و نه در ذهن (ابن سینا، 1404: 152ـ 159؛ طباطبایی، 1422: 162).
دیدگاه سهروردی و ملاصدرا دربارة رابطة علیت نیز بر اساس تفسیر آنها از وجود و ماهیت متفاوت میشود؛ چرا که از نظر سهروردی ماهیت که عین ذات شیء است، متعلق به علت است و از نظر ملاصدرا وجود مجعول بالذات علت است و ماهیت به تبع آن موجود میشود.
از نظر ملاصدرا اتصاف خارجی میان وجود و ماهیت اتفاق میافتد، اما این اتصاف به نحو معکوس است؛ یعنی وقتی گفته میشود: «الإنسان موجود» بر خلاف آنچه در ظاهر مینماید، موجود محمول قضیه نیست، بلکه موضوع آن است."