چکیده:
ایرانیان و ارامنه ملتهایی با میراث فولکلوریک غنی و پرباری هستند که یادگار تاریخ پرفراز و نشیب این دو ملت است. هدف این نوشتار، معرفی ویژگیهای محتوایی و ساختاری حکایات «آناهید» و «شاهزاده کرمانی» و بررسی مشابهتهای آنهاست. مقایسه این دو حکایت نشان میدهد که انگیزههای مشترک این دو ملت، عامل اصلی شکلگیری و تکامل این حکایات بوده است. البته گاه ممکن است خاستگاه این حکایات یکی از دو جامعه ایرانی و ارمنی باشد و جامعه دیگر آن را به عاریت گرفته باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفیـ تحلیلی و با اتکا بر متون ادبی مورد نظر بوده است. منبع اصلی این پژوهش در مقایسه و تحلیل حکایت شاهزاده کرمانی نسخهای است خطی موسوم به «جامعالحکایات» که احتمالا مربوط به اواخر قرن 10 و اوایل قرن 11 هجری و منبع حکایت آناهید، کتاب معروف «حکایتهای ملی ارمنی» قازارس آقایان شاعر، نویسنده و فولکلور شناس معروف ارمنی است. این پژوهش به بررسی ویژگیهای فولکلوریک، محتوایی و ساختاری حکایتها میپردازد و اساس کار نظریه فولکلور شناس معروف روسی ولادیمیر پراپ در کتاب«نظریه و تاریخ فولکلور» است.
Syntactic structures somehow reflect our perception of outer and inner facts، and express the relations established by our minds among the things and concepts in terms of linguistic forms. Such a process is unconscious. Poets، however، employ the syntactic patterns to some degree consciously so that they would effectively express their thoughts and emotions. Predisposition of verb is a defamiliarized syntactic pattern whose functions here have been studied in Sa’di’s sonnets. Structure functions of this pattern are to create forceful musical effects، keeping sentences length short، extendibility، completing the meaning، and structural cohesion. Predisposition of verb has also semantic functions including meaning extension، emphasis، magnification، minimization، generalizing palace and time، brevity، interpretability، suspension and expectance، prominence of descriptions، movement and dynamism، emotional incitement، creating images and pleasure، semantic cohesion. Thus، predisposition of verb is considered as one of the reasons for the beauty of Sa’di’s sonnets which along his skillful use of other linguistic techniques make readers share in poet’s thought and emotions.
خلاصه ماشینی:
واقیناک دختر را نزد خود میخواند و دلیل آمدن خود را توضیح میدهد و میگوید که جوانی که از آناهید آب خواسته بود، شاهزاده واچاگان بوده است و از او خواستگاری میکند.
وقتی که شاه جواب دختر را میشنود، خوشحال میشود و فکر میکند که بعد از این واچاگان خیال آناهید را از سر بدر میکند؛ ولی خلاف انتظار، شاهزاده میگوید که با پیشنهاد دختر موافق است.
در این داستان، آناهید برای نجات شوهر خود واچاگان، همچون مردان سوار بر اسب با دشمنان مبارزه میکند که این از واقعیتی تاریخی که همان اهمیت نقش زنان در گذشته است، پرده بر میدارد یا در این داستان اشارهای به رسومات دوره بت پرستی نیز شده است و نشان میدهد که وقایع این داستان به نوعی از اعتقادات آن دوره (دوره بت پرستی) الهام گرفته است.
طرح واحد این حکایتها به دلیل شکلگیری تمام کنشها حول محور قهرمانان اصلی (واچاگان و شاهزاده کرمانی) صورت نبسته است، بلکه به دلیل شکلگیری قسمتهای مختلف؛ یعنی کنشهای قهرمانان و اشخاص فرعی، در جهت مجسم کردن موضوعات و اندیشهها شکل گرفته است.
برای فهم بهتر موضوع یاد آور میشویم که کنشهای قهرمانان با غیبت آنها (واچاگان به شهر پروژ و شاهزاده کرمانی به شهر بغداد) شروع میشود که خود این غیبتها دلیل منطقی دارد: قهرمانان برای تقویت جهانبینی خود در آینده، برای حکومت بهتر و آگاهی از وضع زندگی مردم به سفر میروند.