خلاصه ماشینی:
"بنظر میرسد در تألیف کتاب «تعلیم و تریبت اسلامی»،نوعی سبق ذهنی وجود داشته است و این را میتوان از مقایسهء کتاب مزبور با سایر آثار مؤلف محترم که در آنها به اندیشههای مکاتب تربیتی اشاره شده،باز شناخت.
مؤلف محترم با فرق گذاشتن بین مفهوم هدایت و مفاهیمی چون امر کردن،توصیه کردن،موعظه کردن و تلقین کردن، هدایت را چنین تعریف میکند: «هدایت،جریانی است که در آن، فرد هدایت کننده میخواهد از طریق بحث و گفتگو و ارائه راههای مختلف و توجه دادن فرد به امکانات خود به او در حل مسائل و مشکلات کمک نماید.
البته چون مولف محترم، (به تصویر صفحه مراجعه شود) تلقین کردن را به معنی تحمیل رأی بر دیگری گرفتهاند،میتوان بین آن و هدایت،تفاوت گذاشت،اما آیا سایر مفاهیم نیز چنین تغایری با هدایت دارند؟ پاسخ این سؤال باز میگردد به اینکه هدایت در فرهنگ اسلامی،چه معنایی دارد.
مراحل مزبور،مراحلی هستند که حتی هر عقل معاشاندیشی نیز آنها را بکار میگیرد و با این توصیف،آیا استعمال کلمهء عقل و فعالیت عقلانی در آیات و روایات اسلامی با مراحل مزبور،مطابقت عینی دارد و ویژگیهای خاصی برای آنها وجود ندارد؟ مرحوم علامهء طباطبائی در تفسیر کبیر المیزان،به هنگام بیان مفهوم اسلامی عقل،آن را دارای اختصاصات معینی دانستهاند.
بعلاوه اصولا در مورد جنبههای اساسی شخصیت نیز که نگارنده محترم آنها را طبق معمول به جنبههای عقلانی،اجتماعی، عاطفی و بدنی تقسیم نمودهاند، سؤالی مطرح است که آیا در بینش اسلامی هیچ جنبهء اساسی دیگری برای شخصیت انسان در نظر گرفته نشده است؟اگر در ابعاد مختلف فطرت(که از آن به بستر شخصیت تعبیر گردیده است)41دقت کنیم، جائی برای عوامل دیگر نیز خواهیم یافت."