خلاصه ماشینی:
"امروز ممکن است بعد از گذشت 20 سال برخی چیزها را فراموش کرده باشیم،یا کسانی تفسیرهای خاصی از برخی اصول قانون اساسی بکنند،ولی قطعا کسانی که در فضای آن روز ایران بودند یادشان میآید و میدانند که اصل 44 قانون اساسی به شوخی نوشته نشده و یک مبنای اعتقادی و عمومی داشته که بههرحال درست یا غلط در آن زمان این اعتقاد وجود داشت که سرمایهها و مالکیتهای بزرگ،از طرق مشروعی بدست نیامده،حتی این مباحث جریان داشت که بانکهای خصوصی باعث استثمار و عدم تعادل میشوند و بخش تعاونی باید به عنوان یک عامل متعادلکنندۀ ولو کوچک در کنار دو بخش دولتی و خصوصی قرار گرفته و اقتصاد هم برنامهریزی شده باشد یا فرض کنید در اصل 43 قانون اساسی هم مسألهای پیشبینی شده که فکر نمیکنم نظیر آن در هیچیک از قوانین اساسی کشورهای جهان وجود داشته باشد و آن اینکه علاوه بر تصریح به حق همه مردم در تأمین نیازهای اساسی خود،در بند 2 این اصل بیان میدارد که هرکس حق دارد مالک وسایل کسب و کارش باشد و دولت موظف است براساس شرایط و ضرورتهای رشد،این حق را از طریق وام&%02702ADMG027G% یا غیره اعمال کند.
فصلنامه:قبل از اینکه به موضوع نحوۀ برخورد با جنگ از موضع مسئولین اقتصادی پرداخته شود،بهتر است به این نکته اشاره کنیم که علاوه بر تأثیر سیاستهای جهانی و منطقهای و بر هم خوردن توازن قدرت در منطقه و تلاش عراق برای اعاده این توازن با رهبری و محوریت خود و نیز خوی جنگطلب صدام،آیا مؤلفههای اقتصادی هم در شکلگیری و به عبارت دقیقتر در شکلدهی به انگیزههای آغاز جنگ مؤثر بوده یا خیر؟ دکتر حسین عظیمی:بد نیست من این بحث را با یک خاطره شروع کنم: در حین وقوع انقلاب من مشغول گذراندن مراحل آخر تحصیلم در دانشگاه آکسفورد بودم، در این دانشگاه،مرکزی تحت عنوان«مرکز مطالعات خاورمیانه»وجود دارد که در این مرکز مطالعه و تحقیق،تدریس و پرورش دانشجو صورت میگیرد."