خلاصه ماشینی:
"انسانشناسی جنگ با تکیه برابعاد مادی،معنوی و فرهنگی وجود انسان،بینشها و تفکرات موجود را حلاجی میکند و به این نتیجه میرسد که صلح و جنگ هردو در راستای همین نگرش سیستمی قابل بررسی هستند؛هم در نوعشناسی صلح و هم در نوعشناسی جنگ، توجه همزمان به هرسه عنصر تأکید شده است.
نخستین مطلبی که از یافتههای ساختارگرایانه استنباط میشود آن است که هرچند فرهنگ رفتار بازیگران را تحت تأثیر قرار میدهد اما لزوما همه محرکها، فرهنگی نبوده و میتوانند از انواع دیگری باشند.
محیط مادی و زیستمحیطی اگر تعریف آنارشی را به معنای فقدان نهادهای اقتدارگرا،جهت کنترل روابط اجتماعی میان گروههای مستقل پذیرفته باشیم،آنگاه باید به این مسأله نیز توجه داشته باشیم که عدم وجود چنین نهادهایی به معنای آن است که در محیط زیست بشری،هرگونه تنگنای اقتصادی و وخامت اوضاع و احوال،میتواند موجب آنارشی شود.
در توضیح متغیرها و احتمال وقوع جنگ،فرهنگ بهتر از سایر گزینهها عمل میکند،اعم از اینکه به عنوان سیستم نمادین در نظر گرفته شود و یا مجموعهای از تجربیات ناشی از هنجارها،انسانشناسان معتقدند جنگ ضمن ایجاد فرهنگ بیاعتمادی،ترس و خشونت را نیز تشدید میکند.
به اعتقاد گروهی،این دیدگاه باعث تقویت تقلیلگرایی میشود؛نگرش دوم،این سه عنصر را با حفظ استقلال کامل بررسی و تحلیل میکند؛و نگرش سوم مبتنی براین باور است که عناصر فرهنگی،معنوی و مادی بطور مشترک و در یک سیستم باید لحاظ شوند.
به طور کلی باید گفت آن گروه از پژوهشگرانی که به دنبال تغییر شکل فرهنگ آنارشی هستند،باید در یک سیستم مادی،معنوی و فرهنگی کار کنند،فقط در این صورت است که تلاش در جهت تحول و دگرگونی،مثمرثمر خواهد بود."