چکیده:
امیرخسرو دهلوی، بیتی دارد که در حد خود معروف است:
ز دریای شهادت چون نهنگ لا برآرد سر تیمّم فرض گردد نوح را در روز طوفانش
است که پیش از او « شهادت » ی« لا» ، مادة اصلی این بیت و مایه ذهنی امیرخسرو در گفتن آن
سنایی و دیگران نیز با آن مضامین تازهای ساخته اند و بی گمان امیرخسرو از آنها آگاهی داشته است.
بعد از امیرخسرو، بعضی از صوفیان و شاعران بر این بیت شرح هایی نوشته اند که از جمله آن ها،
نورالدین عبدالرحمن جامی، شاعر معروف قرن نهم است، که آن را با اندیشه های وحدت وجودی
محییالدین ابن عربی پیوند داده است، و به نظر میرسد که وی پس از دیدن شرح محمد اسیری
لاهیجی، آن را نوشته باشد. در این مقاله، با اشاره به پیشینه اندیشه امیرخسرو، متن مصحح شرح
جامی نیز عرضه شده است.
Amir Khosrow Dehlawi has composed a roughly famous verse which is closely examined in the present study: “Ze daryāye shahādat
choon nahange lā bar ārad sar/tayammom farz gardad nooh rā dar rooze toofānash”.In this poem, Amir Khosrow has intended to convey “Lā of Shahādah” which is previously employed by Sanai and other poets in an attempt to create novel senses. Undoubtedly, Amir Khosrow was already familar with these applications of present word. Such great Sufis and poets as Nur ad-Din Abd ar-Rahman Jami have attempted to write their own interpretation of this verse. Jami, the extremely popular poet of ninth century, linked the theme of this verse to the pantheistic thoughts of Ibn Arabi. It seems that his work is written subsequent to reading the interpretation of Shyekh Muammad Athiri Lāhiji. After pointing to the background of Amir Khosrow and his thoughts, the current study presents the full interpretation of Jāmi.
Jāmi’s Interpretation of Verse of Amir Khosrow
خلاصه ماشینی:
ک : تکملۀ نفحات الانس ، ص٧٧)، امیرخسرو دهلوی (م : ٧٢٥ ق) اسـت و بیـت او چنین است : ز دریای شهادت چون نهنگ لا برآرد سر تیمم فرض گردد نوح را در روز طوفانش و آن از قصیده ای ٣ است با این مطلع : دلم طفل است و پیر عشق استاد زبان دانـش سوادالوجه ٤ سبق ٥ و مسکنت کنج دبستانش این بیت امیرخسرو را، سید محمد حسینی چشتی دهلـوی ٦(م : ٨٢٦ ق)، معـروف بـه «گیسودراز»، سال ها پیش از جامی ، و شمس الدین محمد اسـیری لاهیجـی (م : ٩١٢ ق)، از معاصران جامی ، شرح کرده اند٧؛ و گفته اند که اسیری لاهیجی مرید و جانشین سید محمـد نوربخش ، در عین اختلاف مذهبی با جامی با وی رابطه داشته و نسخه ای از شـرح خـود بر گلشن راز شبستری ، یعنی مفاتیح الاعجاز در شرح گلشن راز، را هم به هرات فرسـتاده است و ظاهرا جامی بر در صدر جواب خود او را بدین صورت ستوده است : ای فقـر تـو نـوربخش اربـاب نیـاز خـرم ز بهـار خـاطرت گلشـن راز یک ره نظری بـر مـس قلـبم انـداز شاید که برم ره به حقیقـت ز مجـاز (مجالس المؤمنین ، ص١٥٢) این رباعی در دیوان جامی و منشآت چاپ شدة وی نیامده است ٨، اما چنین رابطـه ای در میان جامی و اسیری ممکن و پذیرفتنی اسـت ؛ چـرا کـه دسـت نوشـته ای از دیـوان و رسائل وی ( شمارة ٨٦٥٤١ کتابخانۀ مجلس شورای اسـلامی ) مـی شناسـیم کـه بـه خـط مؤلف و در سال ٨٨٣ ق کتابت شده است (ر.