چکیده:
چگونگی تاثیر عوامل سازمانی در شکل گیری نوع مدیریت دانش و تاثیر این فضای مبتنی بر سرمایه¬های حاصل از دانش بر عملکرد سازمان، کانون توجه بسیاری از پژوهشگران است. در این پژوهش به بررسی تاثیر عوامل سازمانی متشکل از فرهنگ سازمانی، ساختار و راهبرد سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش پرداخته می شود. جامعه آماری این تحقیق، بخشی از جامعه ی بانکی انتخاب گردید. تعداد 210 عدد پرسش نامه مشتمل بر سوالات چند گزینه¬ای طیف لیکرت تدوین گردید و پس از آزمون روایی و اعتبار، بین افراد نمونه به صورت الکترونیک و حضوری توزیع شد. داده¬ها با استفاده از نرم¬افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. نتایج حاکی از تاثیر مثبت فرهنگ سازمانی (59/2=t، 26/0= β)، راهبرد سازمانی (32/3=t، 30/0=β) و مدیریت دانش (42/5=t، 57/0= β) بر عملکرد سازمانی بود در حالی که تاثیر ساختار سازمانی بر عملکرد قابل توجه نبود. (11/1=t، 06/0= β) از طرفی نقش مدیریت دانش به عنوان میانجی برای متغیرهای فرهنگ سازمانی و راهبرد سازمانی نیز مورد تایید قرار گرفت. در نتیجه می توان گفت بهبود مدیریت فرایندهای مربوط به دانش سازمانی که متاثر از عواملی چون فرهنگ و راهبرد سازمانی است، منجر به افزایش عملکرد سازمانی می¬شود. با توجه به عوامل موثر در پردازش دانش و زیرساخت های آن، پیشنهادهایی ارایه شده است
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش به بررسی تأثیر عوامل سازمانی متشکل از فرهنگ سازمانی، ساختار و راهبرد سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش پرداخته میشود.
فرهنگ سازمانی؛ ساختار سازمانی؛ راهبرد سازمانی؛ مدیریت دانش؛ عملکرد مقدمه سازمان مجموعهای از عناصر در حال تعامل، سطوح ترتیبیافته و واحدهای تصمیمگیری است؛ شناسایی و بررسی این عناصر همواره یکی از مهمترین مسایل پیش روی محققان سازمانی بوده است (مارتینلی<FootNote No="113" Text=" Martinelli"/> و پی.
پیشفرض این مدل آن است که عوامل ورودی، عملکرد را از طریق فرایندهای مدیریت دانش، تحت تأثیر قرار میدهند (لی<FootNote No="119" Text=" Lee"/> و چوا<FootNote No="120" Text=" Choi"/>، 2003: 181).
این دانش بهطور پیوسته در گروهها، سازمانها یا شرکتها از طریق تعاملات میان افراد شکل میگیرد و توان سازمان را برای جذب و تولید دانش که کلید ایجاد مزیت رقابتی و گسترش محصولات و خدمات جدید است بالا میبرد (فیلمون<FootNote No="125" Text=" Filemon"/> و یوریارت<FootNote No="126" Text=" Uriarte"/>، 2008: 45).
در حقیقت در دنیای مبهم و متغیر امروزی، بخش مهمی از تصمیمگیریها، هضم و استفاده از دانش محیطی برای ساختار بخشیدن به ناشناختههاست (ژنگ و همکاران، 2010: 765) که ارزشها و استانداردهای رفتاری شکلگرفته در قالب فرهنگ توسط اعضای سازمان، بهعنوان یک فیلتر در پردازش اطلاعات معنادار عمل میکند (دلونگ<FootNote No="143" Text=" Delong"/> و فاهی<FootNote No="144" Text=" Fahey"/>، 2000: 123) و بر این اساس فرضیهی دوم بهصورت زیر تعریف میگردد: فرضیهی 2.
غلامپورراد، (1382) در مطالعهی خود رابطهی راهبرد، ساختار و فرهنگ سازمانی را با رویکرد مشتری مداری در بانک ملت مورد مطالعه قرار داد؛ اما وی تأثیر این عوامل را بر عملکرد سازمان بررسی نکرده است.