چکیده:
از دیرباز در ایران و جهان غیرغرب در استفاده از میراث فکری و تمدنی مغرب زمین، مناقشهها و مباحث پرشوری جریان داشته است. اکنون پس از چنددهه تا حدودی معما حل شده است. جذب حداکثری فناوریها و علوم سخت و علوم طبیعی بیدغدغه در دستورکار سیاست گذاران فکری و اجرایی کشورها قرار گرفته است؛ اما در حیطه علوم انسانی ضمن پذیرش عقبماندگی در این حوزه و با ارجگذاری به میراث تمدن مغرب زمین، باید اخذ و اقتباس نقادانه و اجتهادی آن در قالب رهیافت بومیسازی در دستور کار قرار گیرد. این شیوه به نوعی دیگر حتی در کشورهای پسااستعماری در جوار امریکا، نظیر کانادا، پیگیری شده است. مؤلف میکوشد تا محتوای مقاله رهیافت بومیسازی علوم انسانی در تدوین کتب درسی علوم انسانی را به طور عام و علوم سیاسی را به طور خاص، کاربردی و قالبریزی کند و ضمن سادهسازی عمدی رهیافت بومیسازی برای افزایش سهولت فهم و کاربرد، با ذکر مثالهایی منظور خود را نشان دهد. خطوط کلی این مقاله مباحث هستیشناسی، معرفت شناسی و روش شناسی است. هر یک از این ارکان سهگانه، خود به اجزاء فرعی و فرعی فرعیتری تقسیم شده است.
خلاصه ماشینی:
بـه عبارت دیگر، علوم انسانی وارداتی از خاستگاه غربی آن نمی تواند در بسیاری از عرصه هـا، مانند علوم سیاسی ، اعتماد سیاست گذاری اجرایـی را تـأمین کنـد یـا بـه راحتـی در دسـتگاه نظری و ذهنیت ایرانی و اسلامی پذیرفته شـود؛ امـا طنـز مـاجرا در ایـن اسـت کـه تـا وقتـی آموزه های علوم سیاسی دانان در ایران فرصت آزمون عملی پیدا نکند بومی هـم نمـی شـود.
و دوم طرز تلقی ام را از بومی سازی ، حداقلی دانـستند و به من تفهیم شد که در ایران واقعة عظیمی به نام انقلاب اسلامی رخ داده است و بایـد در تولید علم و اندیشه به آن توجه داشت و علوم تجربی مغرب زمین بـه دلیـل سـکولار بـودن فقط در جوامع آنان و برای مصرف داخلی خودشان قابل بهره برداری اسـت ؛ بنـابراین ، بایـد از بنیاد، طرحی نـو درانـداخت و بـسته معرفتـی و مجموعـه دانـش و علـوم تجربـی موجـود صادراتی از مغرب زمین را به کنار نهاد و بهتـر اسـت از ایـن «چیـستی » تفاوتهـا عبـور و بـه «چرایی » این تفاوتها پرداخت .
٥. بومی سازی به منظور نیل به این اهداف صورت مـی گیـرد: تولیـد علـم در ایـران ؛ حفظ هویت ملی و اسلامی ؛ حفظ و افزایش اعتماد به نفس فردی و ملی ؛ اجتنـاب از تفکـر ترجمه ای ؛ اجتنـاب از تقلیـدگرایی ؛ اجتنـاب از تفکـر سکولاریـستی در علـوم انـسانی و در راستای ایجاد سازگاری با اجزاء و کلیت نظام سیاسی ایران ؛ تعریف منطق درست و اعتدال در برخورد با میراث ارزشمند تمدن مغرب زمین در علوم انسانی و رد هرگونـه راهبردهـای 1 افراطی (پذیرش مطلق ) و یا تفریطی (رد مطلق ) و برقراری رابطه بین علم و عمل سیاسـی و یا ذهن و عین .