چکیده:
گسترش فعالیتهای تجاری و سهامیشدن شرکتها که جدایی مدیریت از مالکیت را در پی داشت، که منجر به ایجاد رابطه نمایندگی شده است که با توجه به تضاد موجود در منافع دو طیف مدیران و مالکان، مسائل و مشکلاتی وجود خواهد آمد که اصطلاحا مشکلات نمایندگی نامیده میشود. با توجه به آنکه از جمله وظایف اصلی مدیران تصمیمگیری درباره نحوه تأمین مالی و ترکیب ساختار سرمایه است، لذا از جمله مسائلی است که میتواند در روند ایجاد یا کاهش مشکلات نمایندگی مؤثر باشد. بر این اساس در این مقاله به بررسی مبانی نظری ارتباط بین تصمیمهای ساختار سرمایه و مشکلات نمایندگی پرداخته میشودکه در ادامه به بررسی نظریه نمایندگی و مشکلات نمایندگی و همچنین پژوهشهای انجام شده درباره نحوه ارتباط بین تصمیمهای تأمین مالی و مشکلات نمایندگی و همچجنین راهکارهای کاهش مشکلات نمایندگی پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"اما همانگونه که بیان شد، همیشه مدیران در راستای منافع مالکان شرکت تصمیمگیری نمیکنند و ممکن است منافع شخصی خود را ارحج قرار دادند، از سویی دیگر با توجه به اینکه عوامل Restriction Timing Petroff Optimal Capital Structure Baker and Wurgler تشکیل دهنده ساختار سرمایه شامل بدهیها و حقوق صاحبان سهام است که در واقع معرف همان طرفهای مورد تعارض با مدیران (یعنی اعتباردهندگان و سهامداران) در نظریه نمایندگی است.
برگر و همکارانش 1 (1997) با بررسی ارتباط مسائل و مشکلات نمایندگی و ساختار سرمایه نشان دادند که مالکیت سهام درونی سازمانی (که در اختیار سطوح مختلف مدیران و کارمندان قرار گرفته باشد) میتواند در مدیران این انگیزه را ایجاد کند که تصمیمهای مربوط به ساختار سرمایه به نحو مطلوبتری انجام گیرد و نیز آنکه در ترکیب منابع مالی ساختار سرمایه به میزان مناسب از بدهی استفاده شود.
آبور و بیکپ (2009) نیز با بررسی تجربی مشکلات نمایندگی Theis and Casey Roper et al Forsberg Abor و ساختار سرمایه، مطرح کردند که بر اساس نظریه نمایندگی جدایی مالکیت و کنترل شرکتها در ایجاد تضاد منافع بین سهامداران و مدیران شرکت مؤثر بوده که این تضاد منافع به دلیل آن است که مدیران بیشتر در پی آن هستند تا با استفاده از منابع شرکت در راه منافع خود فعالیت داشته باشند.
بر همین اساس در این مقاله با تعریف موضوع نمایندگی و ارتباط آن با تصمیمهای ساختار سرمایه، راهکارهای تجربی به دست آمده از پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه بیان شد که از آن جمله میتوان به استفاده از بدهی در ساختار تأمین Nadeem and Wang مالی شرکت، وجود سهامداران عمده، مشارکت مدیران در مالکیت شرکت و محاسبه پاداش مدیران بر اساس میزان سودخالص اشاره کرد."