چکیده:
کتاب اصول مذهب الشیعة الامامیة؛ عرض و نقد نوشتۀ دکتر ناصر القفاری، از کتابهای تفصیلی در نقد اعتقادات شیعه است که در سالهای اخیر نوشته شده و در محافل وهابیت شأن والایی یافته است. نویسندۀ این کتاب کوشیده است همۀ باورهای شیعه و از جمله اندیشۀ مهدویت را به نقد بکشد. مقالۀ پیش رو تلاشی است برای پاسخگویی به برخی دیگر از شبهاتی که نویسندۀ یادشده دربارۀ اندیشۀ غیبت مطرح کرده است. وی در این قسمت ادعا میکند باور به وجود امام غایب در میان شیعیان باعث شده است که از یکسو شیعه عمل به برخی از احکام اسلامی را تعطیل نماید و از سوی دیگر بدعتهایی را در دین ایجاد کند. به گمان وی اندیشۀ غیبت امام مهدی( سبب تعطیلی نماز جمعه و اجرای حدود و جهاد در میان شیعه شده است و نیز همین باور، تقیه را به عنوان یک آموزۀ اسلامی به دین وارد کرده است.برخورد گزینشی با روایات، استناد رأی فقهی برخی از فقهای شیعه به کلیت مذهب تشیع، غفلت از دیدگاههای مشابه دانشمندان سنیمذهب و نداشتن فهمی درست از دیدگاه عالمان شیعه، برخی از مهمترین نقدهایی هستند که بر سخنان قفاری وارد است.
خلاصه ماشینی:
"150 اکنون پرسش مهم از اندیشهوران اخوانی این است که: آیا این عدالتی که مهمترین شعار شماست، شعاری دینی است یا شعاری عقلی و انسانی؟ اگر این شعار ریشۀ دینی دارد و اگر قرائت شما از همان دستۀ قرائت سنتی از دین باشد، اثبات این مدعا مشکل خواهد بود و اگر قرائت شما از دین روشنفکرگرایانه همانند معتزله در تجربه تاریخی اهلسنت باشد، این مدعا صحیح است؛ ولی شما در تجربۀ صدسالۀ پیدایش و تطور خود هیچگاه مدعی این روشنفکرگرایی اندیشهای نبودهاید؟ پس آیا این شعارهای زیبای عدالت، آزادی، توسعه و رفاه برآمده از نگاه التقاطی به اندیشۀ غربی نیست؟ آیا تجربۀ ترکیه شاهدی بر این مدعا نیست که اصول کلان بینش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در احزاب اسلامی تحت تأثیر جریانها و اندیشههای سکولار غربی است؟ از اینرو پرسش بعدی و مهم این است که مهمترین سیاستگذاری و راهبرد آیندهنگر احزابی که آیندۀ سیاسی _ اجتماعی کشورهای مسلمان _ هرچند در کوتاهمدت _ در اختیار آنها خواهد بود، برای جوامع اسلامی چیست؟ و اصولا چشمانداز جامعۀ اسلامی در تکتک کشورهایی که آنها به حاکمیت رسیدهاند یا منطقۀ اسلامی تحت حاکمیت جنبش و جریان اخوانی به کدام سمت و سو خواهد بود؟ البته در اندیشههای اخوانی سخنانی دربارۀ خلافت یا احیای آن وجود دارد 151 ، ولی پرسش بعدی این است که آیا این اندیشه، اندیشهای سلفی است یا اندیشهای اصیل و اسلامی به شمار میرود؟ آیا این خلافتگرایی مستندات دینی دارد؟ آیا این خلافت از جهت ساختار و اهداف همانند خلافتهای گذشته است یا در مرتبهای متعالیتر و پیشروتر قرار دارد؟ و اصولا چه تضمینی وجود دارد که این خلافت همانند تجربههای پیشین خود به دیکتاتوری تبدیل نگردد؟ ج) آیندهگرایی ناظر به آینده نگری اسلامی (برآمده از فلسفۀ تاریخ قرآنی و پیشبینیهای نبوی) مهمترین مطالبۀ اجتماعی جوانان و تودههای مسلمان در روند بیداری اسلامی، ضرورت رهایی از وضع موجود و تلاش برای ایجاد تغییر و تحول ناظر به تحقق آیندهای بهتر بود."