چکیده:
بررسی عوامل موثر بر تداوم و جاودانگی یک اثر معماری و تعاریف گوناگون ارائه شده از یک اثر جاودانه از آن جهت ضروری است که امروزه پس از دو دوره هنری نوگرا و فرانوگرا و تلاش آنها برای ایجاد یک میراث نوین هنری ماندگار و اصیل، عمر هنر بسیار کمتر از گذشته شده است. به طوری که امروزه شاهد شکل گیری آثار هنری هستیم که نه تنها در میان جامعه معماران بلکه بین عامه مردم نیز جایگاهی نداشته و چیزی برای عرضه به آیندگان ندارد. این امر علاوه بر از دست رفتن سرمایه کشور باعث فراموش شدن و بی ارزش شدن هنری چون معماری می شود. در واقع چنین معماری دچار روزمرگی شده و بریده از آرمان ها، اسیر حالت مصرفی، همچون هر کالایی، دارای تاریخ مصرف و انقضا می گردد. توجه به این مسایل که جاودانگی تا چه حد به ویژگی های فیزیکی اثر و تا چه حد در فرهنگ یا عوامل متافیزیکی ریشه دارد؟ بداعت نخبه پسندانه چقدر به جاودانگی کمک می کند و جایگاه فرهنگ عامه در این روند چگونه می تواند باشد؟ در این مقاله با رویکردی کیفی، شهودی و پدیدارشناسانه تعاریف گوناگون از یک اثر جاودانه در قالب سه نگرش نخبه پسند، عام پسند و دیدگاه فراگیر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و در نهایت آثار معماری و مصادیق شکل گرفته با این نگرش ها بررسی شده است. برحسب نتایج به دست آمده می توان چنین اظهار نظر کرد که هر دو تعریف نخبه گرا و مردم گرا، که حتی در ارائه اصول مربوط به ماندگاری یک اثر ناتوانند، نمی توانند به جاودانگی یک اثر کمک کنند. آنچه که از بررسی ها بدست آمد نشان می دهد که لازمه جاودانگی یک اثر، توجه هم زمان به تمام ابعاد انسانی مطرح در حوزه معماری چون انسان، هنرمند، جامعه، تاریخ، طبیعت وخداوند است و هنرمند (در نگرش نخبه پسند) و جامعه (در نگرش عام پسند) هر دو به عنوان انسان در ارتباط با دو بعد دیگر طبیعت و خدا است که به وحدت نزدیک می شوند و می توانند آثار جاودانی را بیافرینند. اصول ارائه شده توسط مرحوم «پیرنیا» برای معماری سنتی ایران چون مردم واری، نیارش، خودبسندگی و پرهیز از بیهودگی، به این جهت مایه جاودانگی است که هم در طبیعت مشاهده می شود و هم از صفات فعل خداوند است، این صفات بیش از آنکه بومی و سنتی باشد عقلانی اند و به همین جهت معماری اسلامی ایران مظهری از معماری جاودان را شکل می دهد.
خلاصه ماشینی:
2. نقد به نظر میرسد، تنها با توجه صرف به پسند مردم نمیتوان اثری را ایجاد کرد و معمار ناگزیر از به کار بردن نظرات تخصصی خود است؛ به طوری که این امر باعث تمایز هنرمند معمار از یک فرد عادی و شکلگیری حرفهای چون معماری شده است.
3. دیدگاههای نسبتا فراگیر علاوه بر نگرشهای حصری که به آنها اشاره شد، میتوان دستهای دیگر از نگرشها را پیدا کرد که نه مثل دیدگاه نخست در فکر نخبهگرایی و فردگرایی اثر و پیروی از اندیشههای صرف معمار باشد و نه تابع مطلق خواست مردم؛ آنچه مهدیحجت در مقدمه کتاب "راه بی زمان" الکساندر از آن با عنوان توجه همزمان و برابر به ظرف (بنا) و مظروف (زندگی انسان) و مطابقت کامل این دو یاد میکند [حجت، 1386 : 8].
الگوی پیشنهادی از جاودانگی راز عزت و ماندگاری هنرهای سنتی ایران، در گذر از این همه حوادث و مصائب بسیار و نگرشهای گوناگون چه بوده است؟ برای رسیدن به پاسخ باید به سه نکته اساسی توجه داشت : نخست آنکه هنر سنتی، ریشه در بستر فرا تاریخی نامحدودی از عالم پیدایش [ذر] تا قیامت دارد و هنرمند در عرصه زمانی و مکانی خود، آزاد است که مضامین مشترک سراسر تاریخ بشری یا اساسا اصول عالم که گاه به تعبیر سنت الهی در خلق عالم بیان میشود را برگزیند و در قالبی قابل فهم برای مخاطبین ارائه نماید.