چکیده:
جریان نو اندیشی دینی، یکی از نافذترین حلقه های فکری از دوران های گذشته تاکنون بوده است و همین امر اهمیت شناخت و واکاوی نظرات مبدعان و سرحلقه های این نحله فکری را دو چندان می کند. علی شریعتی به عنوان سرحلقه گفتمان ایدئولوژیک نواندیشی دینی ،تفسیری دنیایی، غایت گرایانه و ایدئولوژیک از دین را در معرض مخاطبان خویش قرار می دهد و مجتهد شبستری که سر سلسله گفتمان هرمنوتیکی نواندیشی دینی است، علی رغم دلبستگی و تعلق خاطر به دلمشغولی های شریعتی مبنی بر رنسانس دینی و تجدید حیات دین، راهی جدای از سلف خویش در پیش می گیرد و بر خلاف شریعتی، قرائتی حداقلی و پلورالیستی از دین اراده می کند و دین را از عرصه اجتماع و سیاست به ساحت خصوصی انسان ها می راند و بر خلاف شریعتی و وامداران گفتمان ایدئولوژیک منتسب به او، ایدئولوژی را به محاق و مسلخ می برد و راه را برای واسازی ازنصوص دینی فراهم میکند. در این جستار، سعی بر آن است که با معرفی آراء دو گفتمان ایدئولوژیک و هرمنوتیک نواندیشی دینی و بررسی مقایسه ای این دو، نقاط اشتراک و افتراق این دو گفتمان به بوته نقد و بررسی گذاشته شود.
خلاصه ماشینی:
"شریعتی با رویکردی انتقادی به سنت و پالایش آن از خرافه ها و زنگارها، این نظر را در سر می پروراند که از اسلام به عنوان یک ایدئولوژی عملگرایانه و بعنوان عامل هویت ساز برای جامعه بهره گیری نماید و متناظر با این رویکرد نقادانه در قبال سنت و رنسانس دینی، تجدد را به عنوان نافی سنت ها و رواج دهنده مصرف های جدید وارداتی و استعمار و استثمار شرقی به شدت نقد می کند وگرانیگاه اندیشه او در راستای نیل به این مقصود، اتخاذ رویکردی سلبی در قبال کارکردهای اجتماعی منفی غرب و همزمان مواجهه ای همدلانه و ایجابی در خصوص دستاوردهای با ارزش غرب در زمینه فن آوری و علم بود (راد، 1382: 212-213).
این که اسلام قوانینی را ارائه می دهد که اختلاف های اشخاص را برطرف می سازد و نظم اجتماعی را ایجاد می کند، آیا با مسئله توسعه مغایرت دارد؟ یا بهترین زمینه ساز توسعه و پیشرفت است؟ (نصری، 1383: 311-312) به نظر می رسد شبستری با در غلتیدن در وادی هرمنوتیک فلسفی گادامر و قرائتی سر تا پا اومانیستی از دین، اصول و مبانی وثیق دینی را به محاق می برد و راه برای قرائت های متنوع و متکثر از دین هموار میشود که نتیجه غایی و بلافصل چنین رویکردی در دین پژوهی، جوهر ستیزی از دین و آنارشیسم روش شناسانه است.
به نظر می رسد گر چه شباهت هایی در گفتار دو قرائت ایدئولوژیک و هرمنوتیکی نواندیشی دینی مبنی بر رنسانس دینی و زدودن دین از بدعت ها و خرافه ها وجود دارد و هر دو گفتمان در پی واسازی سنت هستند، اما تفاوت های شگرفی نیز میان این دو قرائت دیده می شود که نمی توان به سادگی از آنها عبور کرد."