چکیده:
در این مقاله «بی جهانی و گمشدگی»به عنوان بحرانی برای انسان امروز مطرح است. یکی از نمودهای بارز احساس بی خانمانی، از بین رفتن احساس هویت و حس تعلق به مکان است. مارتین هایدگر، ریشه حل این مشکل را در آشکارگی مفاهیم مکان، جهان و به طور خاص وجود آدمی که در- جهان- بودن از ویژگی های اگزیستانسیال اوست، می بیند. اودربخشی از پدیدارشناسی هرمنوتیک خود ارتباط خاص وجود آدمی را با مکان تحلیل می کند. از دیدگاه او دازاین(انسان) مکانمند و بودنش با در- جهان- بودن همراه است. در واقع انسان مکانی است که وجود در آنجاآشکار می شود. مکانیت او به واسطه قرب و بعد او آشکار می شود. این مکانیت از دو ویژگی اساسی حکایت می کند: رفع دوری و جهت گیری.اگر انسان نسبت به مکان حس تعلق داشته باشد و مکان به گونه ای پدیدار شده باشد که آدمی بتواند خود را در آن جهت دهد، به مکانیت وجودی خود پاسخ مثبت داده است. در این مقاله ابتدا روش پدیدارشناسی هرمنوتیک توضیح داده می شود. در ادامه حیث مکانمندی دازاین و ابعاد آن تشریح می گردد و در نهایت این نکته مطرح خواهد شد که چگونه این مکانیت در قالب هنر معماری به کالبدی معمارانه ترجمه می شود. مباحث مطرح شده در این مقاله می تواند راهنمای معماران و شهرسازانی باشد که در آشکار کردن پدیدار مکان می کوشند.
خلاصه ماشینی:
"نشریۀ پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریز سال 5،بهار و تابستان 90 شماره مسلسل 8 بررسی پدیدار شناختی-هرمنوتیک نسبت مکان با هنر معماری دکتر محمد جواد صافیان* استادیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان مائده انصاری کارشناس ارشد طراحی شهری،دانشگاه هنر اصفهان دکتر علی غفاری استاد گروه شهر سازی دانشگاه شهید بهشتی دکتر محمد مسعود استادیار گروه شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان چکیده {IBدر این مقاله«بی جهانی و گمشدگی»به عنوان بحرانی برای انسان امروز مطرح است.
اگرچه مکان در حوزههای مختلف دانش نظیر جغرافی و برنامهریزی به عنوان یک مفهوم کلیدی مطرح است ولی معماری چونان هنر،هنگامی که در کار میآید حقیقت موضوعات خود مثلا مکان را آشکار میکند1در معماری اساس مکان گذاشته میشود و هر دو با سکونت انسان بر روی زمین ارتباط دارند.
از آنجا که معماری هنری است که ظرفی را برای زندگی انسان خلق میکند و زندگیاش در آن روی میدهد )ecalp ekat(، میتواند کمک شایانی در جهت رفع بیگانگی و به خانه آمدن او ایفا کند.
هایدگر برای رهایی از این مشکل راه حلی را در دو مرحله پیشنهاد میکند: مرحلۀ اول:کشف معنایی اصیل برای جهان از طریق تحلیل وجودی انسان است تا ثابت شود که انسان بدون جهان نمیتواند باشد.
اگر بخواهیم هستی دازاین را اندرون جهان بیانگاریم و آن را بر حسب امتدادش تعریف کنیم مانند این است که مکان ظرف ممتد باشد که انسان به عنوان یک موجود ممتد در آن جای دارد.
به عنوان مثال وجود انسان با حضور در مسجد جامع عباسی اصفهان با طراحی هنرمندانۀ معمار به سمت قبله جهت داده میشود و به نمادی از کیفیت هستی آدمی در آن مکان تبدیل میگردد."