چکیده:
سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم جدیدی است که دردو دهه اخیر جایگاه درخوری در مطالعات اقتصادی یافته است. اما همواره بین اندیشمندان اقتصادی، بر روی چگونگی اثرگذاری این متغیر اجتماعی بر تولید اقتصادی تردید وجود داشت. در این مطالعه با استفاده از چارچوب تئوریک اقتصاد خرد و مفهوم هزینه مبادله، چارچوب نظری تازه ای برای تبیین چگونگی اثر گذاری سرمایه اجتماعی بر تولید و رشد اقتصادی ارائه می شود. در قسمت مطالعه تجربی نیز، با استفاده از داده های دوره 84-1379 برای تمامی استان های ایران فروض تحقیق آزمون شده است.
نتایج حاصل از مطالعه تجربی نشان می دهد که در دوره مورد مطالعه سرمایه اجتماعی همچون سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی دارای اثر مثبت و معنی داری روی رشد اقتصادی بوده است. همچنین کشش تولیدی سرمایه اجتماعی، همچون دو سرمایه دیگر بین صفر تا یک بوده است، که این امر حاکی از مرحله دوم تولیدی برای اقتصاد خواهد بود.
The social capital is one of the new concepts which have been welcomed in economic studies.. But there is always a dissension among economic thinkers about how this social variable affects the economic production. In this study we have used a theoretical microeconomic framework accompanied by the concept of transaction costs to expand a new theoretical basis for explaining how the social capital affects the production and economic growth. The necessary data of all provinces of Iran for the period of 1379-1384 to test our research hypotheses have been used. The results of the experimental test show that during the period of study، the social capital، such as physical capital and human capital، have significant and positive effect on economic growth. The production elasticity of the social capital، as two other capitals، has been between zero and one; suggests that the economy is in the second stage of production function.
خلاصه ماشینی:
"در این مطالعه با استفاده از چارچوب تئوریک اقتصاد خرد و مفهوم هزینه مبادله،چارچوب نظری تازهای برای تبیین چگونگی اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر تولید و رشد اقتصادی ارائه میشود.
مطالعات در مورد سرمایه اجتماعی نیز نشان میدهد که یکی از پیامدهای وجود سرمایه اجتماعی بین طرفین مبادله این است که دسترسی به اطلاعات برای طرفین مبادله باسهولت بیشتر و هزینه کمتری صورت خواهد گرفت (کتز و لازارسفلد{o5o}،1995).
اما تابع تولیدی که به این صورت به دست میآید مربوط به یک بنگاه انفرادی(همانند رابطه 9) است،که در آن عامل تسهیلگر مبادله(یا همان سرمایه اجتماعی خرد)،نیز به عنوان یکی از عوامل تولید وجود دارد.
در این صورت میتوان نوشت: (11)(به تصویر صفحه مراجعه شود) معادله(11)بیان میکند از آنجا که نهاده سرمایه اجتماعی یکی از نهادههای تولید،بنگاه فردی است،پس تابع تولید کل اقتصاد نیز(که از تجمیع افقی توابع تولید بنگاههای فردی حاصل میشود)دارای نهادهای به عنوان سرمایه اجتماعی خواهد بود.
برای مطالعه بیشتر در این مورد نگاه کنید به پایاننامه دکتری رزیتا مویدفر(1385:68)o} (به تصویر صفحه مراجعه شود) پس میتوان نتیجه گرفت که حد اقل تان قطه حدی برای سرمایه اجتماعی خرد،بین سرمایه اجتماعی خرد و سرمایه اجتماعی کلان رابطه مثبتی وجود خواهد داشت بهگونهای که تا این نقطه افزایش در سرمایه اجتماعی خرد سبب افزایش در میزان سرمایه اجتماعی کلان میشود.
از آنجا که کشش تولیدی سرمایه اجتماعی و سرمایه فیزیکی و سرمایه انسانی مقداری کمتر از یک است،پس میتوان نتیجه گرفت که میزان تولید متوسط این سه عامل بزرگتر از تولید نهایی آنان است: (23)(به تصویر صفحه مراجعه شود) این حالت زمانی برقرار خواهد بود که اقتصاد در مرحله دوم تولیدی قرار داشته باشد.
"ecalpkroW tsurT hgiH a gnitaerC :ymonocE tsilatipaC nredoM eht dna latipaC laicoS"."