چکیده:
در دیوان غزلیات عطار نیشابوری، شاعر عارف سده های ششم و هفتم ق، تجلی دو گونه ی شعری مشهود است: یکی شعر شخصی(فردی) و دیگری شعر اجتماعی. در میان غزلیات عرفانی او نیز، نوعی «قلندریات» وجود دارد که ابعاد هنری شاعر را در هر دو نوع شعری به نمایش می-گذارد؛ به عبارت دیگر، عطار در قلندریات خود به هر دو جنبه ی شعر نظر داشته است؛ یعنی هم از دیدگاه شخصی به آن پرداخته و هم در قالب نقد و اصلاح گری، بعد اجتماعی به آن بخشیده است.
این مقاله در پی آن است، که شعر قلندری عطار را با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و با نگاهی تحلیلی و از دو دیدگاه شخصی و اجتماعی در زمینه ی ادبیات انتقادی بررسی کرده، بازتاب تجربه ی شخصی عرفانی از یک سو و سیمای اجتماعی عصر عطار را از سوی دیگر، در قالب نوعی از غزل عرفانی (قلندریات) ارائه دهد؛ به گونه ای که در نهایت می توان گفت، این نوع غزل در ارتباط با شطحیات عرفانی، منجر به بروز هر دو نوع شطح آگاهانه یا عمدی(سخنان انتقادی بازگو کننده ی دردهای جامعه ی سیاسی و دینی در قالب نفی ریا، تعصب و خشکی عقیده) و شطح ناآگاهانه (سخنان متناقض نمایی که در اثر استغراق در عوالم فنا، ترجمه ی تجربه ی عرفانی شخص است) می گردد. آن بخش از قلندریات که تحول عظیم روحی در خلال تجربه ای ماورایی تصویر می گردد، جلوه گر جنبه ی فردی و ناآگاهانه ی شطح است و نوع دیگر قلندریات، بیانگر نگاه انتقادی عطار در جهت آسیب شناسی اجتماعی وی و جنبه ی اجتماعی و شطح آگاهانه یا عمدی او است.
Two poetic kinds can be pointed out in Attar Nishapuri’s، sixth and seventh century poet، divan of sonnets: individual and social. Among his mystic poetry، a kind of Ghalanderies can be identified، which shows his skill in the above mentioned kinds of poetry. In other words، Attar paid attention to both forms; not only has he viewed them from an individual perspective، but also، he has considered them socially، as a critic. Based on library research and inductive method، this study aims to examine Attar’s Ghalanderi poetry from an analytical، individual and social point of view. Thus we present a reflection of personal mystic experience on the one hand and a social image of Attar’s times، in a form of mystic sonnet (Ghalanderies)، on the other hand. Finally، we show how this kind of sonnet، in relation to Mystic Shathiat، leads to the rise of both conscious or intentional and unconscious Shath(critical remarks reflect political and religious community in the form of negating of hypocrisy، prejudice and dogma) and unconscious Shath (paradoxical remarks are translation of individual experience because o f going down in perdition worlds ) that part of Ghalandaries which images great spiritual evolution during a supernatural experience in mysteries of Ghalandar and Moghan portray an individual and unconscious aspect of shath and other types of Ghalandaries expresses Attars critical opinions to his social pathology that show his social aspect and conscious or intentional Shath.
خلاصه ماشینی:
ق ژینرذتق صهکژعق (ژلا ژینل٩ ژ٣رک دنتق پنقمذه قنم دب٥ت ژ(درع ) حکذرعق ررس یها ) توبلاق فارلای ()مق تردنش )کدهلرع ممضم ظضه یورخر(ت ق ر٦٥رع دفاجق صطهنک خنرع ژیهقر(ی ذت ده ردری ژیقح ر(ی ق خنک)یق دجرهت ژ٣ح٥اخت ی٥ا٦ح جحریق ٨نقمذه لضه دب٥هتق دفاج خر٧کق خفرلاژ٣وجژلاق خنک)یق (ژلا ژبنر ژیلکژث ژیقکختق ضنقمذه پضه دجیجت ق خ ک س ژیجدم ق دضوجت دقوجت ق صهکژعق ژول-رلاژی تز)آعق ظپضمغه ٨ضه دنح جت ق لافنجژیجدم ط ع -ف ژ٣رکژلا ) حجی ژ٣خکژلاق صهکژعق ژول-رلاژی ژدنکع ح نکق مپضمغه مضه دنک،٧ررکق ینک ق خفکژیق٥جمق (ژدکةژیاقرلأە خشلا٠ ژرک دکق جگمه مجه ادیان و عف ن سال چهل و پنجم ، شماره دوم، پاییز و زمستان ١٣٩١، Adyān Va Erfān صص ٨-١:له ١ Vol 45, No2, Fall / Winter 2012-2013 دیدگاه عرفانی امام محمد غزالی و جلالالدین مولوی در باب رؤیت خداوند 1 رامین محرمی ی/اری٠ دریا(ت مخ افت ق -٣ن-١ن٩١ : /اری٠ پ٤ی٧ذ رهایشق ١٢نلنه ٩) چکیده روذ پگوقآش مخ افت بز ردگ /اویل ماتدبستـ قیع مخ افت مخ ایست و ی یان /مایز و /آای ت دییعاه ظزبفش و مدفدح دری ارهح بمض ان رییت طیبوری بستـ ق.
ش ، ل١٣٦، غل٨)ـ ل١١ مجوت بدیان و ئ٧(ان، سال چهل و پنجم ، شماره دوم ، پاییز وزمستان ١٣٩١ س٧برجام ظزفبفش قمارنی بشائ٧ه /ویل تیاح غ٧تن رب روب رمشدبری و مضهدم ٥اق٧ح تیاح رب مشپ٤ی٧د و ئخ یی هک ن کمش طدد رب ی ٧ ئخ یی هک ئ٧(ارش /٧یع مشدقی و ص٧یااث بئکم مشن نی ن ت رییت طیبوری در تط٧ح ی ا چآم سأ٧ ممض ج طدبقی ی ددـ بینجاست ن ت روذ و ره٧ذ ئ٧(ارش بو بز روذ و ره٧ذ ئ٧(ارش مدفدک (اصوت مشعی٧دـ دیدگاه مولوی مدفدک ی ا تنن ت در بصدل ن کمش، بشخ٧ک بست وفش در مدظدگ ری یت طیبوری بز ن .