چکیده:
با طرح نظریة «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما، متفکر ژاپنیالاصل آمریکایی، بار دیگر مباحث مربوط به فلسفة سیاسی تاریخ زنده شد؛ وی مدعی گردید لیبرالدموکراسی مکتب و نظام سیاسی پایان تاریخ است. فوکویاما، بر بنیاد نظریة هگل و با توجه به تفسیر الکساندر کوژو، لیبرالدموکراسی را نقطة پایان تکامل ایدئولوژیک بشر، آخرین شکل حکومت بشری و پایان تاریخ معرفی کرد.از سوی دیگر، شیعة اثنیعشری نیز نظریة خاص خود را دربارة «آخرالزمان» دارد و، برخلاف نظر فوکویاما، «اسلام ناب محمدی»و «دولت حضرت مهدی(عج)» را ایدئولوژی و حکومت پایان تاریخمعرفی میکند.حال ـ با توجه به این دو نظریه و جنگ نرمی که پس از فروپاشی مارکسیسم شوروی، در جهان، بین اسلام ولیبرالیسم، برای فتح آینده،در جریان است ـ پرسش این است که کدامیک از دو نظریة آخرالزمان شیعه و پایان تاریخ لیبرالیسم برتر است.روش تحقیق در این مقاله «مطالعة تطبیقی» است؛ مطالعاتتطبیقی عموما سه فرایند توصیف، مقایسه و نتیجهگیری رادر بر دارند. فرضیة نویسنده، در این پژوهش، «برتری نظریة آخرالزمان شیعه» و مردود بودن فرضیة رقیب است، که لیبرالدموکراسی را نظریةبرتر میداند.
By presenting thetheory of'the end of liberalismhistory", Francis Fukuyama (American-Japanese thinker) revived the issuesof political philosophy of history again. He claimsthatliberaldemocracy isthe last school and politicalsystem ofthe history. Fukuyama, based on Hegel's theory interpreted by Alexander Kojeve, introduces "liberal democracy" as the end point of human ideological evolution, the final form of human government and the end of history. On the other hand, the twelve-lmam Shia has its own theory about the "Apocalypse" and unlike Fukuyama, introduces "pure Muhammadan Islam" and "Imam Mahdi‘s government" as the last ideology and government of the history. Now, regarding these two theories and the soft war between Islam and Liberalism to win the future specially after the decline of the Soviet Union, this question arises that in comparing two theories of Shiite Apocalypse andLiberalism end of history, which one is better? Research methodinthispaper is "comparative study".Comparative studies commonly include three processes of description, comparisonand conclusion. The author‘s hypothesis in this study is superiority of Shiite-apocalypse theory. Therefore the rival hypothesis which prefers liberal democracy is rejected.
خلاصه ماشینی:
"واژگان کلیدی پایان تاریخ، آخرالزمان، شیعه، لیبرال ـ دموکراسی، فوکویاما توصیف نظریهها الف ـ نظریة شیعه شیعه، در نظریة آخرالزمان خود، بر مبنای آموزههای قرآن کریم و روایات معصومان( ، معتقد است که در قطعة پایانی تاریخ، پس از حاکمیت گفتمان ظلم و جور بر جهانو پیش از ظهور، مردم، پس از یأس از مدعیان نجات بشر، خواستار ظهور فردی از طرف خداوند میشوند تا آنان را نجات دهد.
بر این اساس، آیندة جهان از آن اسلام است، که در آخرالزمان تمام گیتی را فراخواهد گرفت و در این هیچ تردیدی راه ندارد زیرا، طبق منطق قرآن، اولا، باطل نابودشدنی است (إن الباطل کان زهوقا (اسراء: 81)) و، ثانیا، خداوند دین حق، یعنی اسلام، را بر تمام ادیان غلبه خواهد داد (ودین الحق لیظهره علی الدین کله (توبه: 33 و صف: 9)).
3. مرحلة آخر الزمان، پایان تاریخ و پیروزی نهایی حق: این مرحله از زمانیآغاز میشود که مردم، با یک انقلاب، به طور بنیادین، خواستار نابودی باطل و تداوم حکومت حق گردند (إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم (رعد: 11))و طالب آن شوند که خداوند، از جانب خود، ولی و نصیری برای آنان بفرستد(...
در این مرحله، با ظهور ولی خدا حضرت حجه ابن الحسن العسکری ارواحنا لهالفداه، بندگان صالح خدا وارث زمین میشوند (انبیاء: 105)، امامت و وراثت مستضعفان (قصص: 5) و قسط و عدالت فراگیر (حدید: 25) در زمین تحقق مییابد و قطعة پایان تاریخ و آیندة جهان از آن متقین خواهد بود (إن الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبةللمتقین (اعراف: 128))."