چکیده:
محقق اصفهانی نظریه خاصی را درباره گزارههای اخلاقی مطرح کرده و آن را به فیلسوفان مسلمان، از جمله ابن سینا، نسبت داده است. دو خوانش متفاوت از دیدگاه محقق اصفهانی امکانپذیر است: خوانش شناختی گرایانه و خوانش ناشناختی گرایانه. به نظر میرسد دیدگاه محقق اصفهانی ( در هر دو خوانش آن) با مشکلاتی روبهروست. افزون بر این، خوانش ناشناختیگرایانه از نظریه محقق اصفهانی در تقابل کامل به عبارات ابن سینا قرار دارد، و به هیچ وجه نمیتوان آن را به ابن سینا نسبت داد. خوانش شناختی گرایانه از نظریه محقق اصفهانی گرچه با سخنان ابن سینا سازگارتر است، ولی آن را نیز نمیتوان از سخنان او برداشت کرد. از این رو، در مجموع به نظر میرسد تفسیری که محقق اصفهانی از نظریه ابن سینا ارائه داده، نادرست است. از برخی سخنان علامه طباطبائی در مقاله ششم/ اصول فلسفه رئالیسم میتوان چنین برداشت کرد که جملات اخلاقی چیزی جز ابراز اعتبارهای انسان نیست. بر این اساس نظریه علامه گونهای ناشناختیگرایی به شمار میآید. این نظریه نیز با مشکلات جدیای مواجه است و اصلاحات شهید مطهری نمیتواند همه این مشکلات را برطرف سازد. گاه گفته میشود دیدگاه علامه درباره گزارههای اخلاقی همانند نظریه فیلسوفان مسلمان است، ولی این گفته صحیح نیست؛ زیرا به نظر میرسد فیلسوفان مسلمان در اخلاق شناختی گرا هستند.
خلاصه ماشینی:
در برخورد با دو تعريف يادشده، نخستين پرسشي که به ذهن ميرسد اين است که «استحقاق مدح و ذم» به چه معناست؟ از لابهلاي سخنان وي، ميتوان دو تعريف زير را براي استحقاق مدح و ذم به دست آورد: تعريف (3) انجامدهندة فعل الف استحقاق مدح دارد = عقلاء با هدف حفظ نظام و بقاي نوع، توافق دارند که انجامدهندة الف را ستايش کنند.
محقق اصفهاني در ادامه، مطالبي را دربارة مصاديق حسن و قبح بيان ميکند که ميتوان آنها را در سه نکته خلاصه کرد: حُسن عدل، ذاتياست؛ به اين معنا که عدل براي حَسَنبودن نياز ندارد تحت عنوان حَسَن ديگري مندرج شود.
منظور محقق اصفهاني از اين که «در قضاياي اخلاقي مطابقت با آراي عقلاء معتبر است، نه مطابقت با واقع» اين نيست که جملات اخلاقي خبري نيستند و نفسالامري ندارند، بلکه مراد اين است که قضاياي اخلاقي از مشهورات هستند و مانند هر قضية مشهور ديگر براي اينکه کارکرد مشهورات را داشته باشد (يعني در خطابه و جدل به کار رود و داراي قدرت اقناعي و اسکاتي باشد) لازم است با آراي عقلاء مطابق باشند؛ ولي براي داشتن اين کارکرد مطابقت با واقع شرط نيست.
پرسشي که بر اساس خوانش ناشناختيگرايانه پديد ميآيد اين است که با جملة «عدل حسن است» چه چيزي انشاء ميشود؟ با توجه به فضاي کلي سخنان محقق اصفهاني، دو احتمال در اينباره وجود دارد: نخست اينکه با جملة يادشده مدح عدل انشاء ميشود و به ديگر سخن، اين جمله خود، انشاء مدح است نه اِخبار از مدح عقلاء.
ابنسينا بهروشني از امکان برپايي برهان بر گزارههاي اخلاقي سخن گفته است، ولي محقق اصفهاني ـ مطابق خوانش شناختيگرايانه ـ بهصراحت چيزي در اينباره نگفته، گرچه به نظر ميرسد خود برهاني بر برخي از قضاياي اخلاقي ارائه کرده است.