چکیده:
خراسان در دوره اموی همواره مورد توجه خلفا بوده است و معمولا حاکمان خراسان از میان اعراب و به ویژه اشخاص مورد اعتماد برگزیده می شدند. خراسان ولایتی پهناور و پر درآمد بود، این مساله از سویی سبب بروز رقابت میان امیران برای تصدی حکومت بر آن می شد و از سوی دیگر، حساسیت و نگرانی خلفای اموی را نسبت به این ناحیه برمی انگیخت. خراسانیان یا بومیان منطقه گذشته از برتری های فرهنگی و مدنی نسبت به اعراب، میراث دار نظام اداری و دیوانی پر سابقه ای بودند و عناصر مفیدی جهت کمک به اداره ی بهتر منطقه محسوب می شدند. گرچه براساس تعصب امویان و اعراب ساکن، مناصب کلیدی و حساس در اختیار اعراب بود اما در زمینه هایی که اعراب تبحر کافی نداشتند، نظیرکتابت، حجابت، سفارت و مشاوره، از بومیان استفاده می شد. بومیان نیز اگرچه کلا میانه ی خوبی با اعراب نداشتند اما معمولا در این زمینه ها با آنان همکاری می کردند. این پژوهش، تحقیقی توصیفی- تحلیلی است که به بررسی مراودات حاکمان خراسان با بومیان منطقه در زمینه امور اداری عهد اموی می پردازد و حد و مرز این مراودات را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
"کما اینکه عدهای از اشراف خراسان به دست اسد بن عبد الله قسری مسلمان شدند،اما از آنجایی که مسلمان شدن اقلیتها منجر به کاهش درآمدهای مالیاتی که برای حاکمان خراسان و خلفای اموی به ویژه از اوایل قرن دوم ق از اهمیت حیاتی برخوردار بود میشد،حاکمان رغبتی به مسلمان کردن اقلیتها نشان نمیدادند و حتی به شیوههایی از گسترش مسلمانی جلوگیری میکردند.
دنت1(1358:44)،در این زمینه مینویسد:«اعراب نه تنها نظام اداری بلکه زبانی را هم که دفاتر به آن تنظیم میشد محافظت نمودند و حتی تاحد امکان متصدیان امور را نیز که برای دولت ساسانی کار میکردند در مناصب خود نگاه داشتند»سعید خذینه یکی از حاکمان اموی خراسان سلیمان بن ابی السری السری وابسته بنی عوافه را عامل خراج کرد(طبری،1387 ق.
چنانکه حکومت بخارا از سوی اسد بن عبد الله قسری به سامان خداه واگذار گردید(نرشخی،1363:81)وی یکی از فرزندانش را به احترام حاکم خراسان نیز اسد نام کرد نصر بن سیار،نیزک پسر صالح از موالی را حاکم چاچ نمود(طبری،1387 ق.
نتیجه براساس شواهد ارائه شده در مقاله به این نتیجه میرسیم که درحالیکه حکام اموی خود ایالت خراسان را به افراد مورد نظر خویش واگذار مینمودند ولی معمولا پس از برکناری آنان را بازداشت میکردند و این موضوع به دلیل آزادی عمل حاکمان خراسان در امر مالیاتگیری و دوری خراسان از مرکز خلافت،رقابتهای یمانی-عدنانی در مرکز خلافت و به تبعیت ان در خراسان و نیز لزوم واگذاری اختیارات مالی از سوی خلفا بود."