چکیده:
با نگاهی به شعر هوشنگ ابتهاج میتوان به آسانی اثر شعر حافظ را در آن مشاهده کرد. یافتن چگونگی این اثرپذیری مسالة اصلی این تحقیق است. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. با مطالعة متون مورد بحث (شعر هوشنگ ابتهاج و حافظ)، نگارنده سعی کرده است به هدف تحقیق دست یابد. ابتدا خلاصهای از زندگی هوشنگ ابتهاج و مساله اثرپذیری از نگاه منتقدان آورده شده است. سپس در تقسیمبندیای ساختاری موارد اشتراک میان شعر سایه و حافظ، در پنج بخش ذکر شده است. ترکیبات، تعبیرات، تضمین و اقتباس، وزن و قافیه و ردیف و در نهایت مضمون. این تقسیمبندی ناظر بر سه جنبة الفاظ، کاربردهای آوایی و مضامین مشترک دو شاعر است. وامگیری واژگانی، در حوزههای ترکیبات، تعبیرات و تضمین و اقتباس، بررسی شده است. کاربرد موسیقایی در حوزه وزن و قافیه و ردیف، و مضامین مشترک را در حوزه مضمون بررسی کردهایم. حاصل آنکه سایه در کنار استفاده گسترده از الفاظ شعر حافظ، به شیوة انتخاب و ترکیب آنها و نیز به جمالشناسی وی نظر داشته است.
Concerning Ebtehaj's poem، one can simply see the effect of Hafiz's poem on his poem which is going to be revealed by the present study. By studying Hafiz and Ebtehaj's poems the researchers، at first presented a summary of Ebtehaj's life and the way his poems have been affected by Hafiz's poems according to critics' views. Then in a structural division، the commonality between Hafiz and Sayeh is stated in five parts: compounds، interpretations، quotations، rhymes and theme. This dividing is composed of three aspects including" lexicon، phonetic applications and common themes. Lexical borrowing in compounds، interpretations and quotation fields are also studied. Musical application in the fields of rhyme، rhythm، and common themes is studied in line with content. Sayeh with widespread usage of Hafiz's lexicons has contributed to his aesthetic aspect of his poems.
خلاصه ماشینی:
"در این میان شواهدی دیگر به عنوان قرینه،حضور مییابند و ترکیب مورد بحث از آن فضای عمومی زبان خارج میشود و به این نکته نزدیک میشویم که سایه آن را از حافظ گرفته است با قراینی چون وزن،قافیه و ردیف،تعبیرات مشترک یا حال و هوای عاطفی و درونی اینک مثالی چند5: همای اوج سعادت که میگریخت ز خاک#شد از امان زمین دانهچین دام شما (ابتهاج،1381،ص 12) سایه مستقیما ترکیب«همای اوج سعادت»را از این بیت حافظ گرفته است: همای اوج سعادت به دام ما افتد#اگر تو را گذری بر مقام ما افتد (حافظ،1377،غزل 114) گیرم که نهان برکشم این آه جگرسوز#با اشک تو این دیدۀ غمار چه سازم (ابتهاج،1381،ص 20) مکن کز سینهام آه جگرسوز#برآید همچو رود از راه روزن (حافظ،غزل 389) حبیب من چه بهشتی طبیب مشفق بود#که دید درد مرا و دوا دریغ نکرد (ابتهاج،1381،ص 60) ترکیب«طبیب مشفق»مقایسه شود با این بیت از حافظ که در آن به صورت جدا از هم آمده است: طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک#چو درد تو نبیند که را دوا بکند (حافظ،غزل 187) در بیت خواجه،عشق خود طبیب است و تنها دردمندان عشق را درمان میکند و چون دردی در مدعی نمیبیند کاری نیز برایش نمیکند،گویی سایه خود را مخاطب حافظ انگاشته است.
این غزل سایه با غزلی از حافظ به مطلع زیر اشتراک وزن دارد: به کوی میکده هر سالکی که ره دانست دری دگر زدن اندیشۀ تبه دانست (حافظ،غزل 47) قرینۀ دیگر ردیف دو غزل است و نکتهای که نشان از تأثیر غیرمستقیم و درونی حافظ در زبان سایه دارد،ترکیب نحوی دو بیت فوق است؛«ی»وحدت که به فاعل در مصرع اول پیوسته و جملۀ پایه ایجاد کرده است که پیرو آن در مصرع دوم آمده است و کاربرد فعل در مصرع دوم که ردیف دو غزل نیز هست."