چکیده:
شماری از مستشرقان که مجموعه معارف قرآن را برتر از فکر و اندیشه بشری دیده اند، برای فرار از اعتراف به نزول وحی بر پیامبر اسلام(ص) احتمال یا شبهه «اقتباس قرآن از کتب آسمانی پیشین به ویژه تورات» را مطرح نموده و برای اثبات مدعای خویش به دلایل و شواهد متعددی استناد کرده اند. این نوشتار درصدد بیان و تشریح این شبهه و پاسخ آن است، بنابراین، ابتدا نظرات برخی از مطرح کنندگان شبهه هم چون: مونتگمری وات؛ برنارد لوئیس؛ لوت؛ ریچارد بل و یوسف حداد را مطرح کرده و سپس در جواب این شبهه، ده پاسخ را ارایه می نماید. این مقاله اثبات نموده است که هیچ کدام از دلایل مدعیان شبهه نمی تواند ادعای آنان را ثابت نماید.
خلاصه ماشینی:
"دیدگاه برخی مستشرقان در مورد اقتباس شماری از کسانی که بر احتمال اقتباس پای فشردهاند: 1ـ «مونتگمری وات /Montgomery watt» ـ مستشرق انگلیسی و استاد زبان عربی در دانشگاه ادینبرگ، او مینویسد: حضرت محمد(ص) تعالیم یهود را خوب میدانسته و از معارف انجیل نیز بهره گرفته است، اما تلاش کرد که بیشترین معارفش را مانند یهود قرار دهد (محمد پیامبر و سیاستمدار/ 15)؛ 2ـ «برنارد لوئیس/ Bernard Lewis» مستشرق یهودی که در مورد مصدر و منبع قرآن چنین مینگارد: روشن است که پیامبر اسلام تحت تأثیر عقاید یهود و مسیحیت بوده و افکار توحیدی و وحی گرایی که در قرآن مطرح شده شاهدی برآن است.
مطلب اول غیرقابل انکار و مطلب دوم به طورنسبی و در برخی از آموزهها پذیرفتنی است، اما دلیل مشابهت، اعم از مدعاست، چرا که میتواند معلول وحدت خاستگاه مشترکات این دو کتاب، یعنی «وحی آسمانی»(Divine revelation) باشد، احتمالی که دلایل و شواهد فراوان درون قرآنی و برون قرآنی بر آن دلالت دارد، بنابراین صرف مشابهت میان دو کتاب نمیتواند دلیل اقتباس یکی از دیگری باشد، اما مطلب سوم نیز هیچ گونه دلیل و شاهد تاریخی برای آن ذکر نشده است."