چکیده:
نگرش های کاملا متفاوت و گوناگون به دین وجود دارد. برخی بر این عقیده اند که دین یک حالت روحی و درونی است که فقط به تجربه شخص درمی آید. برخی دیگر، دین را صرفا یک سری از عقاید دانسته اند. لازمه چنین دیدگاهی آن است که احکام، مراسم و دستورات عملی جزو دین دانسته نشود. عده ای دیگر بر این باورند که دین صرفا مجموعه ای از رفتارها و اعمالی است که افراد یا اشخاصی به نام دین انجام می دهند و این اعمال و رفتارها هیچ گونه ارتباطی با اعتقادات ندارد. برخی در مقابل، دین را یک مفهوم انتزاعی که شامل بسیاری از چیزها از جمله قلمرو دین، رفتارهای اقتصادی، حقوقی و سیاسی هم می شود می دانند. بر این اساس، دین نمی تواند صرفا یک تجربه شخصی باشد؛ زیرا تجربه شخصی کشش هیچ یک از این مباحث را ندارد. به هرروی، نگرش های گوناگون به دین و مولفه های آن، ایجاب می کند این نکته بررسی شود که آیا می توان برای دین یک تعریف معین با مولفه های مشخصی در نظر گرفت؟ در این رابطه، آیا استمداد از منابع غنی مکتب اسلام، یعنی قرآن و سنت، نه از جهت دلیلیت و حجیت آنها، بلکه از آن روی که ژرفای معانی موجود در آنها از حکیمان بی بدیل و بی نظیر صادر آمده است، می تواند راهنمای راستینی برای تعریف دین و مولفه های حقیقی آن باشد؟ این مقاله ضمن طرح و نقد دیدگاه های غالبی غرب به دین و با نگاهی جامع به اطراف مسئله، درصدد است تعریف معینی از دین و مولفه های اصلی آن ارائه دهد
خلاصه ماشینی:
"دین، مقررات عملی همگام با اعتقادات نکته شایان ذکر اینکه آیا دین فقط یک سری مقررات عملی است و یا شامل اعتقادت نیز میشود؟ کریمه 171 سوره مبارکه «نساء» میفرماید: «یا أهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله إلا الحق»؛ ای اهل کتاب، در دین خود غلو مکنید و مسیح را خدا مپندارید و در مورد خداوند جز کلمه حق بر زبان جاری نسازید.
5. کفر به طاغوت و عدم اجبار در پذیرش دین در کریمه 256 سوره مبارکه «بقره» «لا إکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقی لا انفصام لها والله سمیع علیم» ضمن آنکه به معرفی ماهیت و شالوده اصلی دین میپردازد و آن را در دو جمله «کفر به طاغوت، شیطان و هر موجود طغیانگر» از طرفی، و «ایمان به خداوند یکتا» از طرف دیگر معرفی میکند و این ایده متشکل و منسجم را در حقیقت، همان تمسک به دستگیره محکم و ناگسستنی توصیف مینماید، در عین حال، میفرماید: در قبول چنین دینی هیچگونه اکراه و اجباری در کار نیست؛ چون ماهیت چنین دینی از قبل برای هر متفکر روشنضمیر و خبیر و آگاهی روشن و مبین است."