چکیده:
برای اثبات امکان و وجوب تحقق دانش مدیریت اسلامی، راههای متخلفی وجود دارد. از جملة متقنترین آنها تکیه بر آموزههای فلسفی است. این مقاله میکوشد با طرح بحث از امکان و وجوب در قلمرو فلسفة مدیریت به بررسی مدیریت اسلامی بپردازد. بدینمنظور در بخش نخست به بررسی امکان تحقق دانش مدیریت اسلامی در دو مقام اثبات و ثبوت پرداخته شده و در بخش دوم از رهگذر نقد روششناسی اثباتگرا و گذر از منظومة معرفتی آن، مبتنی بر رئالیسم انتقادی، از وجوب تحقق دانش مدیریت اسلامی بحث شده است. در پایان مبتنی بر مبانی حکمت صدرایی، ضمن نقد رئالیسم انتقادی، از ظرفیتهای حکمت متعالیه برای پیریزی بینان روششناختی دانش مدیریت اسلامی بهمیان آمده است.
There are different ways to establish the idea of the possibility and necessity of having Islamic management. One of the most appropriate ways is to refer to philosophical teachings. The present paper seeks to study Islamic management through discussing the idea of possibility and necessity in philosophy. To this end، first the possibility of having an Islamic management in terms of affirmation and realization is reviewed. Then، the necessity of having Islamic management is discussed through criticizing the positivistic methodology and reviewing its epistemic system based on critical realism. Finally، the capacities of transcendent philosophy are examined and critical realism is criticized for establishing a methodological foundation for Islamic management based on the principles of Șadrian philosophy.
خلاصه ماشینی:
"این رویکرد به هستی دستاوردهای خاصی در حوزة روششناسی و هستیشناسی برای اثباتگرایان به ارمغان آورده است؛ از آن جمله میتوان به تکیه بر مشاهدة تجربی، تفکیک میان واقعیت از ارزش، استقرای سطحی، تعمیمپذیری و جهانشمولی قضایا و نظریات علمی، پیشبینی پدیدههای طبیعی و فرهنگی برای مهار آنها و تسلط بر آنها اشاره کرد (چالمرز، 1384، ص 13ـ48، فقیهی و علیزاده، 1384).
البته مبانی روششناسانة برگرفته از آموزههای اسلامی خود ظرفیت ایجاد یک بنیان روششناختی مستقل برای تولید دانش مدیریت اسلامی را داراست، اما میتوان مبتنی بر رویکرد نقاد از دستاوردهای این دو مکتب در حوزة روششناسی علوم انسانی بهره برد.
هرچند رئالیسم انتقادی، با اجتماعی کردن دانش مدیریت، ظرفیت مناسبی برای بومیسازی این حوزة معرفتی متناسب با بافت اجتماعی و فرهنگی اسلامی ایجاد میکند، افراط در تقلیل شناخت به زمینههای فرهنگی و اجتماعی موجب غفلت طرفداران رئالیسم انتقادی از تعینات و ابعاد وجودی علم و متافیزیکی معرفت شده است.
در گام نخست امکان ثبوتی و اثباتی تولید دانش مدیریت اسلامی در کانون بررسی قرار گرفته و در ادامه با تکیه بر نقد مکاتب روششناسی مدرن بهویژه مکتب اثباتگرایی بر اساس روششناسی انتقادی از ضرورت تولید دانش مدیریت اسلامی مبتنی بر مبانی روش شناسانة مکتب اخیر بحث شده است.
این مکتب در قیاس با سایر مکاتب روششناختی جدید، ظرفیت مناسبتری برای اثبات ضرورت تولید دانش مدیریت اسلامی دارد، اما خود بهدلیل تقلیل تام معرفت و دانش مدیریت اسلامی به زمینههای اجتماعی از منظر حکمت صدرایی با مسائل و مشکلات جدی روبهروست."