چکیده:
«تداخل سطوح روایی» به دو بخش کلی تقسیم می شود: حرکت از سطوح فراداستانی به سطوح فروداستانی و حرکت از سطوح فروداستانی به سطوح فراداستانی. در این جستار انواع حالت ها و مدل های نوع اول را با عنوان «تداخل درونی» در مثنوی- به مثابه متنی شاخص در ادب فارسی که بیشترین نمود تداخل سطوح روایی را می توان در آن جست و جو کرد- بررسی می کنیم.
Metalepsis is divided into two types: first، the movements from extradiegetic to diegetic levels; and second، the movement from diegetic to extradiegetic levels. This article analyzes the various modes of the first type of metalepsis in Mathnavi. Mathnavi can be considered as the most prominent example of narrative text in Persian literature with instances of transgression of levels.
خلاصه ماشینی:
در این داستان، زمانیکه دقوقی اسرار مکاشفاتش را بهصورت اولشخص نقل میکند، ناگهان راوی برونداستانی وارد صحنة داستانی میشود و شخصیت را ندا میدهد تا بیش از این در شرح اسرار سخن نگوید و خاموشی پیشه کند: ای دقوقی تیزتر ران هین خموش چند گویی چند، چون قحط است گوش (3/ 2045) در ادامه، «در هنگام بازگشت از یک گسست تفسیری به ادامة داستان» ورود راوی برونداستانی در سطح داستانی و تداخل این سطوح رخ میدهد؛ بهطوری که راوی ناگهان شخصیت را مورد خطاب قرار میدهد، گویی ادعا دارد که شخصیت را ملاقات کرده است: این سخن پایان ندارد تــیز دو هین نماز آمد دقوقی پیشرو (3/ 2084) پس از پایان این داستان، راوی- مولوی توضیح میدهد آن هفت مرد که از نظر دقوقی پنهان شدند، بشر عادی نبودند؛ سپس شخصیت را خطاب میکند و از او میخواهد که همچنان به جستوجوی خود برای یافتن آنان ادامه دهد: ای دقوقی با دو چشم همچو جو هین مبر اومید ایشان را بجو (3/ 2301) دلیل دیگر خطاب راوی به شخصیت، یکسان یا شبیه بودن کنشهای شخصیت با کنشهای روایتشنوی بیرونی است.
اما با درنظر گرفتن کل اپیزود و بافت معنایی آن، حالت دوم صحیح بهنظر میرسد و آن این است که کل سخنان را ازآن راوی برونداستانی بدانیم که در ادامة سخنان خود از فصل پیش، این سخنان را نیز براساس اصل جریان سیال ذهن بیان میکند و فقط در جایجای اپیزود، شخصیت نمادین خود را- که احساس همدلی بسیار زیادی با او دارد- مورد خطاب قرار میدهد و دخالت راوی برونداستانی در سطح داستانی از نوع «خطاب راوی به شخصیت» شکل میگیرد.