چکیده:
این مقاله ، با تحلیل و تقسیم خود به خود مجازی (خود سفلی یا خود فردی ) و خود حقیقی (خود علوی یا خود جمعی ) در صدد است تناقض میان نفی خود در قربـانی ، و اثبات خود در عزت نفس را از یک سو، و نسبت بـه ظـاهر متنـاقض بـین عـزت نفس خود و حرمت نفس دیگران را حـل کـرده و حاصـل آن را در نمونـه قربـانی تاریخ اسلام در واقعه کربلا تطبیق کند. با جمع میان قربانی کردن خویش و عـزت نفس و همین طور تقریب میان عزت نفس و حرمت غیـر، فلسـفه حیـات جدیـدی ظاهر می شود که در آن می توان در اوج قهرمانی و بزرگی ، خود را قربانی کـرد (رد نیهیلیسم غربی ) و در غایت گذشت ازخود، ذلـت نپـذیرفت و حماسـه آفریـد (نفـی نیهیلیسم شرقی ).
خلاصه ماشینی:
مقدمه آیا می توان خود را قربانی کرد و همزمان بر عزت آن پای فشرد؟ چگونه می تـوان بـا نفـی خـود، خود را عزت بخشید؟ به فرض آنکه تناقضی میان «نفی خود» در «از خود گذشتگی »، و «اثبـات خود» در «عزت نفس » وجود نداشته باشد، آیا عزت نفس از طریق قربانی کردن خود، خودگرایانه و فردگرایانه است یا می تواند دیگرگرایانه و برای حفظ حرمت دیگران نیز باشد؟ اساسا آیا با عزت نفس برآمده از قربانی نفس ، می توان در خصوص عزت یا حرمت دیگران نیز اندیشـید و در عـین عزت خود، حرمت دیگران را هم پاس داشت ؟ برای پاسخ به این پرسـش هـا لازم اسـت دو نـوع امکان بررسی شود: الف ) امکان عزت خود از طریـق قربـانی کـردن خـود (بـرای خـدا یـا بـرای دیگران )؛١ و ب) امکان احترام به دیگران از طریق حرمت به خود (عزت نفس ).
مدعای این مقالـه آن اسـت کـه «قربـانی کـردن خـود بـرای حفـظ عـزت مـن انسـانی »، بــرخلاف «قربــانی شــدن بــرای خــود فــردی »، امــری وجــودی اســت کــه در پــی آن آدمــی می تواند با از دست دادن خود دانی ، به خود عـالی برسـد، و بـا نیـل بـه خـود عـالی کـه خـودی است شامل (خـودی مشـترک میـان «مـن » و «دیگـری »)، راه را بـرای ارتبـاط بـا دیگربودهـا هموار کند.
بر اساس آنچـه گفتـه شـد، اکنـون مـی تـوان نتیجـه گیـری کـرد و گفـت خـود حقیقـی یـا همان من علوی انسان ، کـه بعـد معنـوی و روحـانی فـرد را شـامل مـی شـود و مشـترک میـان خود و دیگران است ، مـی توانـد مـوجهی باشـد بـرای آنکـه آدمـی خـود مجـازی اش را قربـانی خود حقیقی کند و از آن رهگـذر، هـم بـه خـود حقیقـی کـه مشـترک بـا خـود دیگـران اسـت ، برسد و هم به خدای خود (بر اسـاس قاعـدٔە «مـن عـرف نفسـه فقـد عـرف ربـه ») نایـل آیـد.