چکیده:
از مسائل مطرح شده در قرآن کریم، برخورد تند حضرت موسی× با حضرت هارون×، بعد از گوساله پرست شدن بنی اسرائیل است. تاکنون توجیهات زیادی در تحلیل این برخورد، ارائه شده است. اما علامه طباطبایی، با اثبات کبرای کلی «اختلاف سلیقه انبیا در نحوه اجرای احکام»، این برخورد را یکی از مصادیق آن می داند. در این ماجرا، حضرت موسی× به طور مطلق به ایشان دستوراتی داده بود، اما درعین حال معتقد بوده که این حکم باید با به کارگیری تمام توان، برای مقاومت در برابر بنی اسرائیل اجرا می شد، اما حضرت هارون× آن را با نرمش و عدم مقاومت اجرا کرد. ازاین رو، چون حضرت هارون× برطبق سلیقه و مشی حضرت موسی× عمل نکرده بود، این برخورد، برای تادیب وی بود. این درحالی است که در این ماجرا، حضرت هارون× مرتکب هیچ گناه یا کوتاهی نشده و حق به جانب وی بود. این مقدار از اختلاف سلیقه چون خارج از حکم الله است، ضرری به عصمت انبیا نمی زند.اگرچه کبرای کلی مورد بحث، امری قابل اثبات است، ولی انطباق این ماجرا، بر آن امری مشکل است.
خلاصه ماشینی:
[این غضب حضرت موسی بر هارون بهوقوع میپیوندد] با اینکه موقع جدا شدن از او، بهطور مطلق سفارش کرده که: «[در میان قوم] به اصلاح [امر ایشان] بپرداز و از راه مفسدهجویان پیروی مکن» و دلیلی بر منع این مقدار از اختلاف در سلیقه و مشی بین انبیا وجود ندارد، چراکه عصمت تنها در حیطه حکمالله است، نه چیزهایی که مربوط به سلیقهها و مشی در زندگی است.
قید «مطلق» در عبارت «با اینکه موقع جدا شدن از او، بهطور مطلق سفارش کرده که: «[در میان قوم] به اصلاح [امر ایشان] بپرداز و از راه مفسدهجویان پیروی مکن»، در کنار طرح اختلاف سلیقه انبیا و استقلال رأی حضرت هارون× در این واقعه، حاکی از این است که دو پیامبر در اجرای یک دستور، با هم اختلافسلیقه داشتند و حضرت هارون×، برخلاف روش حضرت موسی× رفتار کرده بود.
اختلافسلیقه انبیا در نحوه اجرای نظر یکی از آنها؛ در این مورد اگر بگوییم حکم «اصلاح و عدم پیروی از روش مفسدین» حکم حضرت موسی× است (نه حکم خداوند)، ماجرای مورد بحث میتواند از همین سنخ باشد، چراکه ایشان اعتقاد داشت که باید این حکم، با تمام توان و مقاومت در برابر گوسالهپرستان اجرا میشد، ولی حضرت هارون×، آن را با نرمی و عدم مقاومت اجرا کرد.